چکیده:
موتیف یکی از اصطلاحات رایج در هنر و ادب و همچنین علم و فن است. بحث از موتیف در نقد و تحلیل جنبههای ساختاری و محتوایی آثار ادبی فواید و کاراییهای بسیاری دارد. از اینرو اطلاع از جوانب معنایی و تعاریف آن برای پرداختن به آثار و تحلیل آنها ضروری است. با توجه به این ضرورت، در این مقاله سعی شده علاوه بر معانی و تعریفهای چندگانۀ موتیف، اصطلاحات نزدیک به آن نیز مورد بحث قرار گیرد و نسبت و دایرۀ کاربرد آنها روشن شود. موتیف در نقاشی و هنرهای تجسمی و نمایشی و ادبیات بهکار میرود و مهمترین ویژگی آن در این هنرها خصلت تکرارشوندگی و برانگیزندگی آن است. در ادبیات نیز کم و بیش همین ویژگیها در اجزا و عناصر ادبی، گوناگونی موتیف را شکل میدهند. با توجه به تنوع عناصری که میتوانند کارکرد موتیف داشته باشند( شامل: موقعیت، واقعه، عقیده، تصویر، شخصیت نوعی، ویژگی بارز یک شخصیت، مضمون مکرر و...) این اصطلاح با اصطلاحات دیگری ارتباط مییابد که عبارتند از: درونمایه، تپس، لایتموتیف، کهنالگو. در این مقاله پس از ارائۀ تعاریف و نسبتهای این اصطلاحات به نحوۀ شکلگیری و کاربرد و کارکرد موتیف در آثار ادبی پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"با این مقدمه میتوان گفت آن تصویر و درون مایهای که از ناخودآگاه جمعی بشریمایه میگیرد،کهن الگو را میسازد(که در همه جوامع و ملل و فرهنگها به طورمساوی وجود دارد)و آنچه در ناخودآگاه جمعی قومی-اجتماعی یا ناخودآگاه فردیریشه دارد،موتیف است(که از اثری به اثر دیگر و یا از ملتی به ملت دیگر متفاوتاست).
این نوع آثاردر ادبیات تمام ملل به چشم میخورد و در اصطلاح نقد ادبی از آن به آثار مبتنی برطبیعت عام بشری یاد شده است(ر ک.
وقتی موتیف از ناخودآگاه نویسنده مایه گرفته باشد،دیگر این موتیف است کهخود را در کل متن تکرار میکند تا ما را به چیزی مخم در ذهن نویسنده یا روح حاکمبر عصر نویسنده و یا فرهنگ و تاریخ دوران او جلب کند.
آنچه برای نویسنده یادوران او حساسیت برانگیز بوده است،در طول زمان جذب ناخودآگاه فردی یا جمعیذهن او شده است و هنگام آفرینش ادبی با ظهور پیاپی در متن یک اثر یا آثارگوناگون،خواننده را نیز نسبت به خود حساس میکند.
hsiweJ citsinelleH ni sfitoM eht fo ydutS a:syenruoj ylnevaeH erutaretiL (44).
این نکته را نیز باید یادآور شد که کاربرد موتیف به عنوان شگرد ادبی میتواند به طور ناخودآگاهنیز در اثری نمود پیدا کند؛برای مثال،ممکن است یک شگرد ادبی از طریق خوانش آثاری که ازآن بهره جستهاند جذب روان نویسندهای شود و او بیآنکه قصد و عمدی در کاربرد آن فن داشتهباشد به طور ناخودآگاه آن را به کار برد.
sserp ytisrevinU fo yranoitciD egdeltuoR ehT."