خلاصه ماشینی:
"علاوه بر متون ادبی و دینی،انواع دیگر آثار خلاقه وذهنی مانند هنرهای تجسمی،موسیقی و سینما و تلویزیون نیز با این شیوه مورد تحلیلقرار گرفته است؛از آن جمله میتوان به این آثار اشاره کرد:رویکرد کهن الگویی: منظری به سوی هنرهای بصری82اثر جیمز،بازتابهای یونگی بر سینما:یک تحلیلروانشناختی بر کهن الگوهای خیالی و افسانههای علمی-تخیلی83اثر یاسینو،فریمهاییاز ذهن:یک منظر پسا-یونگی به فیلم،تلویزیون و فناوری84اثر هاکلی،روان و هنر: رویکرد یونگی به موسیقی،معماری،ادبیات،فیلم و نقاشی85اثر رولند،و اثر ناپ باعنوان موسیقی،کهن الگو و نویسنده:یک دیدگاه یونگی86.
تأکید بر نظریات یونگ دربارۀ ناخودآگاه جمعی و کهن الگوها و استفاده ازدیدگاههای او به عنوان چارچوبی صرف برای نقد آثار ادبی-فارغ از رویکردهایانسانشناختی و مردمشناختی و دیگر نظریات روانشناختی،یعنی آنچه از آن با عنواننقد یونگی یاد میشود-یکی دیگر از حوزههای مطالعات نقد اسطورهای است.
این شیوه از خوانش پویای متن در مواجهه با هرگونه اثر ادبی کاربرد دارد؛اما با توجه به محوریت ارزشهای ناخودآگاه متن در تحلیلهای کهن الگویی،اهمیتکاربرد این روش در رمزگشایی و تحلیل نمادها و تمثیلهای موجود در آثار و توصیفبنمایههای اساطیری آنها،همۀ متون در بوتۀ نقد اسطورهای قابلیت تحلیل یکسانیندارند.
از مشهورترین آثار میتوان به بنمایههای عمده در تصویربرداری تراژدیهای شکسپیر [Leading Motives in the Imagery of Shakespear's Tragedies] از اسپورجن،واقعگرایی روانشناختی و کهن الگوها:کهن الگوی حیلهگر در آثار شکسپیر [Psychological Realism and Archetypes:the Trickster in Shakespeare] مویترا و اسطوره،مذهب و شکسپیر:تحقیقی در حوزۀ نقد نظری و عملی Myth,Ritual, and Shakespeare:a Study of Critical Theory and Practice از ورما اشاره کرد.
عنوان تحقیق کالدلی،نقد کهن الگویی داستانهای نیکوس کازانتزاکیس Archetypal Criticism] [of Nikos Kazantzakis'Fiction و عنوان تحلیل پروبست،تأدیبی برای یک سرکش:نقدیاسطورهای از تولد دوبارۀ گوندولن هارلتز در دانیل دروندا A"Discipline for the Refractory":a Myth Criticism of Gwendolen Harleth's Rebirth in [Daniel Deronda است."