چکیده:
این مقاله، عجایبنامهنویسی را به منزلة نوشتار وهمناک بررسی میکند. در واقع، پرسش این است که به چه ترتیب میتوان (و/ یا نمیتوان) عجایبنامهها را به منزلة نوشتار وهمناک قلمداد کرد؟ ابتدا به پیشینة بحث عجایبنامهها و ادبیات وهمناک اشاره میشود. سپس، واژگان عجایب و وهمناک تبارشناسی شده، از خاستگاههای مذهبی، تاریخی و اجتماعی هر دو، ذکر به میان میآید. گفته میشود وهمناک، زادة وهم خیال است و در اوهام ذهنی ریشه دارد؛ عجایبنامهها، ریشه در واقعیت دارند و حاصل نگاه دقیق مشاهدهگر است. آنگاه، رویکرد ساختاری تودرف در عجایبنامههای داستانی، مقابله و بررسی تطبیقی شده و معلوم میشود برخی حکایات عجایب هند با انواع پنجگانة شگفت وهمناک در دستهبندی تودرف، همخوانی دارند. در پایان نیز به چندین یافته اشاره میشود. در مجموع، عجایبنامهها از برخی جهات، با ادبیات وهمناک همخوانی و از برخی جهات، همخوانی ندارد.
خلاصه ماشینی:
"همانگونه که پیداست،طوسی در کتابش که به نوعی عجایبنامۀ روایی-غیررواییاست،از ویژگیها و خواص اعیان طبیعت از اجرام سماوی تا موجودات زمینیگزارشی به نسبت دقیق-گرچه چندان علمی نیست-ارائه کرده و برخی ارکان وبابهای کتاب خود را به حکایات داستانی نیز آراسته است.
در مجموع،آنچه دربارۀ اینعجایبنامهها میتوان گفت این است که در اینگونۀ نوشتاری مرز میان امر واقع-کهبه حدس نزدیک به یقین در علوم طبیعی ریشه دارد-و خیال-که به احتمال برآمده ازامری غیرطبیعی است-درهم شکسته میشود و همین سرپیچی از قوانین طبیعی وورود به حوزۀ وهم و خیال است که عجایبنامهها را همارز گونۀ نوشتاریغیرمحاکاتی و به تعبیر تودروف،نوشتار وهمناک قرار میدهد؛هرچند عجایبنامهها باژانر وهمناک تفاوتهایی دارد که در زیر به آن اشاره خواهیم کرد.
اما همینکه خواننده از دنیای اشخاص داستان جدامیشود و به جهان واقعی خود بازمیگردد،خطر تازهای در کمین وهمناک مینشیند:این خطر در سطح تفسیر/تعبیر متن ریشه دارد که ممکن است شاعرانه یا تمثیلی یاحتی در باب عجایبنامهها،تفسیری علمی و واقعیت مبنا باشد.
در اینجا چند پرسش پیش میآید:آیاعجایبنامهنویسی را میتوان گونهای ادبی یا دستکم ژانری مکتوب به شمار آورد؟بهدیگر سخن،آیا عجایبنامهنویسی،ویژگیهای گونهشناختی دارد و آیا میتوان قواعدو اصولی برای تعریف و تحدید این نوع نوشتار ارائه کرد؟آیا عجایبنامهنویسی درجایگاه ژانر،با ادبیات غیرمحاکاتی/فانتزی همبستگی دارد؟آیا امروز،عجایبنامهنویسی ژانری زنده است یا مرده؟مضامین و کارکردهای اصلی آن چیستو آیا این مضامین-اگرچه در شکل و شمایلی جدید-امروزه نیز کارایی دارند و اگردارند،چگونه؟دلایل اقبال یا عدم اقبال مردم به این نوع نوشتار چیست؟پرداختن به زمینههای تاریخی و اجتماعی،چه جنبههایی از مطالعات فرهنگی مردمان هم عصردوران بالندگی عجایبنامهها را نشان میدهد؟و دهها پرسش دیگر."