چکیده:
مشک گذشته از کاربردهای دیگرش به عنوان نوعی ماده عطری و یا رنگی، گونهای داروی عطری و حیوانی است و جزء ادویه مفرده به حساب میآید که در درمان انواع بیماریها از آن بهره میبردهاند. این ویژگیهای مشک، مورد توجه دستهای از سرایندگان فارسی هم قرار گرفته است و آنان، گاه این خواص را در شعرهای خود بازتاب دادهاند. در این پژوهش به کاربردهای مختلف و بسیار گسترده دارویی و پزشکی مشک و انعکاس آن در ادب منظوم فارسی و در نتیجه شرح و روشنگری برخی سرودهها و ابیات و کنایات و استعارات و... پرداخته شده است. البته خواص دارویی بیشمار دیگری نیز برای این ماده ذکر کردهاند که در اینجا برای دور نشدن از جنبه ادبی مقاله، از آوردن آنها پرهیز نمودهایم.
Musk، apart from its other usages، is a kind of animal medicine which is considered as one of the singular drugs. In this study، various widespread usages of this medical substance and its reflection in Persian poetry are dealt with in order to clarify some of verses and describing their images as a model for further researches.
خلاصه ماشینی:
پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی(علمی-پژوهشی)دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی-دانشگاه اصفهان دورۀ جدید،شماره 4،(پیاپی 12)زمستان 1390،ص 130-113 کاربرد پزشکی مشک و بازتاب آن در نظم فارسی راضیه آبادیان*وحید عیدگاه** کیده {IBمشک گذشته از کابردهای دیگرش به عنوان نوعی مادۀ عطری و یا رنگی،گونهای داروی عطری و حیوانی است وجزء ادویۀ مفرده به حساب میآید که در درمان انواع بیماریها از آن بهره میبردهاند.
خاقانی،به مشک و گلاب ریختن در سیب درون تهی اشاره دارد: {Sمه چو مشاطگان زده بر رخ سیب خالها#سیب برهنه ناف بین نافه دم از معطریS}(خاقانی،1385:429) {Sباد مشکآلود گویی سیب تر بر آتش است#کاندرو قدری گلاب از اصفهان افشاندهاندS}(همان،108) همچنین بوییدن عطریات که مشک نیز از آنهاست،تقویتکنندۀ دماغ و خوشبوکننده و از میان برندۀ عفونت هواخواهد بود(محمد حکیم مبارک،1386:533-534؛سبزواری،1386:475-476).
اما در شاهنامه،به بند آوردن خون مرده با مشک،اشاره شده است؛ {Sبه باغ اندرون دخمهای ساختند#سرش را به ابر اندر افراختند#سر زخم آن دشنه کردند خشک#به بق و به قیر و به کافور و مشکS}(فردوسی،1386:470/8) شگفت است که برخی سرایندگان چون وحشی و کلیم همدانی که تقریبا با صائب و بیدل که ابیاتشان نشاندهندۀالتیامدهی مشک بوده است،هم دوره بودهاند،معتقدند که مشک و حتی بوی آن جراحت را میافزاید: {Sببوی مشک جراحت شود فزون و مرا#جراحت دل از آن خط مشکبار خوش استS}(وحشی،1339:19) {Sزخمهای شانه از زلفت فراهم میشود#بخت اگر یاری نماید مشک مرهم میشودS}(کلیم همدانی،1369:393) در مورد اثر مشک بر داغ نیز این دوگویی آمده است: {Sاز حسن نوخطان دل ما تازه میشود#داغ کهن ز مشک ختا تازه میشودS}(صائب،1367:2063/4) و نیز مشک بر داغ ریختن/بستن/افشاندن در فرهنگها،کنایهای است از تازه ساختن داغ از برای آنکه التیام نپذیرد(محمد پادشاه،1336:4014/6).