چکیده:
مساله چیستی زمان از زیباترین و در عین حال بغرنج ترین مسائل فلسفی به شمار می رود. از دیرباز فلاسفه برای شکافتن این مبحث از طبیعیات مدد می جستند و در حال حاضر نیز بدون استمداد از یافته های علم فیزیک امکان بحث جدی در این زمینه وجود ندارد. در این مقاله سعی شده است بطور بسیار فشرده گزیده ای از آرای گوناگونی که در خصوص چیستی زمان در طول تاریخ مدون فلسفه ارائه شده است، مرور شود و با توجه به نتایج اخذ شده از نظریه های جدید فیزیکی، میزان معرفت ما به طبیعت زمان تا حدودی روشن گردد
خلاصه ماشینی:
"مقدمههمه ما در خلال تجربیات زندگی روزمره خود با سؤالاتی در خصوص زمان مواجه______________________________1 ـ عضو هیأت علمی گروه فلسفه دانشگاه مفید شدهایم، مانند اینکه: گذشته ما به کجا رفته است و آینده ما چگونه خواهد بود؟ پدیدههای پیشپا افتادهای مانند یادآوری آنچه که اصطلاحا گفته میشود به گذشته تعلق دارد، یا خواب دیدن رویدادهایی که در آینده اتفاق میافتند، هر انسانی را با این سؤال سهل و ممتنع رو در رو میسازد که گذشته، حال و آینده چه نسبتی با یکدیگر دارند و اساسا نسبت وقایع با زمان چگونه نسبتی است؟ این گونه پرسشها، هر چند با اختلافاتی در صورت بندی آنها و مراتبی از سادگی و پیچیدگی، تقریبا برای هر کسی مطرح شده است.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که اگر زمان مستقل از ذهن نباشد، در زمانی که ذهنی وجود نداشته است، حرکت چگونه موجود بوده است؟این سؤال برای ارسطو مطرح نبوده است، زیرا در نظر وی حیوانات و انسان همیشه موجود بودهاند.
اما اگر ما زمان را مانند یک جریان در نظر نگیریم، چگونه میتوانیم گذشت آن را تصور کنیم؟ چه چیزی حال را از گذشته و آینده متمایز میسازد؟ یا این که در این بین تمایزی عینی در کار نیست؟ چه چیزی به زمان جهت میدهد؟ آیا میتوانیم وجود فاقد زمان را درک کنیم یا این که تنها میتوانیم وجود را در زمان حس کنیم؟ آیا زمان بطور نامتناهی قسمتپذیر است یا این که دارای ساختار دانهای بوده و متشکل از اجزاء لایتجزی است؟(2) این سؤالات و مسائل فراوانی از این دست ذهن فلاسفه را به خود مشغول داشته است."