چکیده:
فلسفه علوم انسانی به توجه به نظریه دیدبانی، به چیستی علوم انسانی تحقق یافته با رویکرد تاریخی و چیستی علوم انسانی بایسته با رویکرد منطقی و چگونگی تحقق آن می پردازد. علوم انسانی با رویکرد تاریخی به معنای عام و خاص به کار رفته است. علوم انسانی خاص با رویکرد منطقی عبارت از علوم رفتاری و اجتماعی اسلامی و مجموعه گزاره های نظام مندی است که با بهره گیری از روش های ترکیبی (تجربی و غیرتجربی) و مبانی غیرتجربی (عقلی وحیانی و شهودی) به تبیین یا تفسیر رفتارهای فردی و اجتماعی انسان تحقق یافته می پردازد و با بهره گیری از ارزش های انسانی، انسان تحقق یافته را به انسان مطلوب تغییر می دهد. پیشینه علوم انسانی اسلامی در سه مرحله بیان شده و دیدگاه های مختلف غرب گرایی و غرب ستیزی و غرب گریزی و غرب گزینی معرفی شده است. آسیب شناسی و تحول علوم انسانی در سه ساحت بهینه سازی، بومی سازی و اسلامی سازی انجام می پذیرد. فرایند راهبردی در چهار مرحله فرهنگ سازی، نقد، تولید و ترویج و فرایند اجرایی در سه مرحله تشکیل شورای مقدماتی، شورای سیاستگذاری و تشکیل گروه های تخصصی و فرایند معرفتی تحول در سه مرحله نقد میراث غربی، کشف میراث اسلامی و تولید فلسفه و نظریه های علوم انسانی اسلامی تبیین شده است.
خلاصه ماشینی:
علوم انسانی خاص با رویکرد منطقی عبارت از علوم رفتاری و اجتماعی اسلامی و مجموعه گزارههای نظاممندی است که با بهرهگیری از روشهای ترکیبی (تجربی و غیر تجربی)و مبانی غیر تجربی(عقلی و حیانی و شهودی)به تبیین یا تفسیر رفتارهای فردی و اجتماعی انسان تحقق یافته میپردازد و با بهرهگیری از ارزشهای انسانی،انسان تحقق یافته را به انسان مطلوب تغییر میدهد.
حال پس از این چهار دستۀ کشف شده از آثار غریبان نوبت به این پرسش میرسد که آیا میتوان فلسفۀ مضاف دیگری داشت؟پاسخ نگارنده مثبت است یعنی میتوان فلسفۀ مضاف به علوم یا واقعیتهایی داشت که ابتدا با رویکرد تاریخی به پرسشهای بیرونی یا درونی آنها پاسخ داد و سپس با رویکرد منطقی، به آسیبشناسی پاسخها و نظریههای آنها پرداخت و بعد به نظریههای بایسته دست یافت و پارادایم و مدل دیگری از فلسفۀ مضاف را ارائه کرد.
مقصود نگارنده از علوم انسانی اسلامی،براساس هدفی که در این پژوهش نهفته است،علوم رفتاری و اجتماعی اسلامی و مجموعه گزارههای نظاممندی است که با بهرهگیری از روشهای ترکیبی(تجربی و غیر تجربی)و مبانی غیر تجربی(عقلی و حیانی و شهودی)به تبیین یا تفسیر رفتارهای فردی و اجتماعی انسان تحقق یافته میپردازد و با بهرهگیری از ارزشهای انسانی،انسان تحقق یافته را به انسان مطلوب تغییر میدهد.
علل ظهور مسئله علوم انسانی اسلامی پرسش این است که چه عواملی سبب پیدایش مسئلۀ علم دینی شد،آیا مشکلی وجود داشت که برای حل آن،این بحث را پیش کشیدند.
دیدگاه نگارنده دربارۀ چیستی علم دینی عبارت است از علوم طبیعی و انسانی که اولا،بر مبانی متافیزیکی اسلامی مبتنی باشد و ثانیا،نظریههای آنها از طریق روششناسی اجتهادی(جمع روش عقلی و تجربی و نقلی-دینی با بهرهگیری از پیش فرضهای اسلامی)تولید شوند و ثالثا،در راستای اهداف اسلامی و مقاصد شریعت،کارامدی داشته باشند.