چکیده:
فانتزی و فرایندهای آن در ادبیات یکی از مباحث نو و قابل بررسی در گستره ادبیات فارسی به خصوص آثاری است که در ارتباط تنگاتنگ با اسطوره ها و حماسه ها قرار دارند ، از جمله مولفه های حیاتی در فضای وهم انگیز ، فانتزی جادو و جادوگریست . این مقاله تلاشی است برای دستیابی به نقاط تشابه و تفاوت کاربرد این مولفه در دو متن حماسی گرشاسپ نامه و بهمن نامه و سعی دارد ابتدا تعریفی اجمالی از فانتزی ارائه کند، پس از آن، مشخصات گرشاسپ و بهمن در دو منظومه مذکور بررسی شود و در نهایت، با ذکر شواهد مربوط، به مقایسه بسامد کاربرد جادو در دو منظومه بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"شیوه داستانپردازی شاعر دانای کل است و ایرانشاه خود به خلق شخصیتها و تعریف وشناساندن آنها میپردازد،اما از لحاظ گرهافکنی اساسا«بنیاد قصه بر حادثه گذاشته شده است»(جعفری،199،1388)اما از لحاظ شخصیتی، شخصیت بهمن پویاست و تغییرات شرفی در مسیر داستان در طرز تفکر او به وجود میآید،چنانکه از کینهجویی دست بر میدارد و همانطور که اشاره شد، از لحاظ کاربرد تخیل و عناصر فانتاستیک این منظومه نسبت به گرشاسبنامه بسیار محدودتر است و واقعیتر جلوه میکند و به قول آقای دکتر حمید جعفری تا آنجا که آگاهی سراینده و دانش زمان او اجازه داد،توانسته است حوادث خارقالعاده و توهمات را با واقعیت پیوند دهد.
دگر دید دشتی همه کند مند#در آن دشت بهمن درختی بلند تنش سبز و شاخش همه چون زریر#به زیرش یکی چشمه آبی چو قیر چو پیچان رسن برگهای دراز#فروهشته زو تا به هامون فراز ز نخجیر هرچ اندر آن دشت و کوه#به بیماری اندر بماندی ستوه دویدی بشستی در آن چشم تن#ز پیش درخت آمدی چون شمن خروشان پرستیدن آراستی#نشستی گهی گاه برخاستی درست ارشدی در زمان بازجای#و گر نه بمردی فتادی به جای (گرشاسبنامه-داستان 118 بیت 50-45) 7-4-توتمها یا جادوان مثبت توتمها جادوان مثبت هستند و میتوان آنها را زیر مجموعه اسطورهها و جادوهای قبیلهای دانست که در ناخودآگاه ذهن بشر باقی مانده و به قصهها وارد شده است و رفته رفته شاخ وبرگی یافته و به صورت الگوی تخیل توتمی به عنوان یک چهرۀ بارز در داستانهای فانتزی جا باز کرده است."