چکیده:
در این مقاله به دو سوال پاسخ داده شده است:
1- فلسفه سیاسی چیست؟ فلسفه سیاسی شاخه ای از فلسفه است که با روشهای انتزاعی، پدیده های سیاسی مانند: حکومت، قدرت، حاکمیت، مشروعیت و عدالت را تحلیل می کند، کلام سیاسی، بر خلاف فلسفه سیاسی، متکی به وحی است و در صدد اثبات گزاره های وحیانی به روش های عقلی، نقلی و تجربی می باشد.
2- گونه های فلسفه سیاسی چیست؟ فلسفه سیاسی به دو قسم کلاسیک و مدرن تقسیم می شود، و بر حسب تنوع گونه های مکاتب فلسفی (پدیدارشناسی، ساختارگرایی، مارکسیسم و...) می تواند متنوع گردد. سوال فلسفه سیاسی قدیم سعادت انسان و سوال فلسفه سیاسی جدید، اهداف مدینه یا شهر (و نهادسازی) است. فلسفه سیاسی تحلیلی با رهیافت تحلیلی و درجه دوم، به تحلیل زبان و مفاهیم مربوط به فلسفه سیاسی می پردازد. فلسفه سیاسی اگر بی بهره از امداد وحی تصور شود، متصف به وصف «اسلامی» نمی گردد؛ اما به چهار اعتبار دیگر (که در متن مقاله بیان شده) می توان از «فلسفه سیاسی اسلامی» سخن گفت.
خلاصه ماشینی:
"واژگان کلیدی: فلسفه سیاسی، کلام سیاسی، فلسفه سیاسی تحلیلی، فلسفه سیاسی اسلامی______________________________* ـ دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس مقدمه در زبان فارسی اصطلاحات «فلسفه سیاسی، فلسفه سیاست، فلسفه علم سیاست و فلسفه علوم سیاسی» به درستی از هم تفکیک نشدهاند، و هر کس از به کار بردن آنها ممکن است معنای خاصی را اراده کند.
بر این اساس نسبت بین «اندیشه سیاسی» و «فلسفه سیاسی»، عموم و خصوص مطلق است؛ چرا که هر فلسفه سیاسی نوعی اندیشه سیاسی تلقی میشود، ولی اندیشه سیاسی ممکن است شکل فلسفی نداشته باشد و در قالب علم سیاست با گرایش تجربی ظاهر گردد.
از آنجا که Political Science گاه به علم سیاست و گاه به علوم سیاسی (به این دلیل که Science اسم جمع است) ترجمه شده، پس میتوان از «فلسفه علم سیاست» و «فلسفه علوم سیاسی» نیز سخن گفت.
نکتهای که در اینجا مهم به نظر میرسد، و برای پرداختن به آن وارد این بحث شدیم، آن است که اگر فلسفه سیاسی «بی بهره از امداد وحی» است، چگونه میتواند به قید «اسلامی» یا «شیعی» متصف شود؟ برای پاسخ به این سؤال، کاربرد اصطلاح «فلسفه سیاسی اسلامی» نزد صاحب نظران این حوزه را نقل میکنیم، و با تحلیل آنها به پاسخ سؤال فوق نزدیک میشویم.
در واقع همان گونه که ممکن است فیلسوفی بدون پیش فرضهای وحیانی به تفکر فلسفی راجع به سیاست و مقولههای سیاسی بپردازد، این احتمال نیز وجود دارد که فیلسوفی همچون فارابی اصولی اولیه (همانند انسانشناسی اسلامی) را بپذیرد، و سپس «فلسفه سیاسی اسلامی» بنا سازد."