چکیده:
وکیل یکی از اصلیترین کارگزاران عدالت کیفری است که میتواند به شکلهای مختلف در گستره عدالت کیفری تأثیرگذار باشد. شناسایی حضور و مداخله وکیل در این قلمرو، دارای بنیانهای حقوق بشری، جرمشناسانه و سیاست جنایی است که هر یک از منظر ویژهای آن را توجیه میکنند. وکیل در این عرصه دارای کارکردهایی است که تأثیرگذاری بر روی سیاست جنایی تقنینی و قضایی، آموزش به موکل، دفاع از حقوق موکل در جهت دادرسی منصفانه، برقراری سازش میان طرفین دعوای کیفری و فراهم ساختن زمینه مصالحه موکل با مقامهای قضایی از جمله بارزترین آنها به شمار میروند. در این نوشتار در دو قسمت از بنیانهای مداخله وکیل در قلمرو عدالت کیفری (1) و کارکردهای وکیل در این پهنه (2) سخن به میان میآید.
خلاصه ماشینی:
وکیل در این عرصه دارای کارکردهایی است که تأثیرگذاری بر روی سیاست جنایی تقنینی و قضایی ، آموزش به موکل ، دفاع از حقوق موکل در جهت دادرسی منصفانه ، برقراری سازش میان طرفین دعوای کیفری و فراهم ساختن زمینه مصالحه موکل با مقام های قضایی از جمله بارزترین آن ها به شمار می روند.
به همین جهت ، سیاست گذاران جنایی با پیروی از آموزه های حقوق بشری ، جرم شناسانه و بزه دیده شناسانه ، حق این دو کنش گر در بهره مندی از وکیل ، در سراسر فرآیند کیفری را به رسمیت شناخته اند، تا در پرتو آن شاکیان / بزه دیدگان ، متهمان / مجرمان ، بتوانند از حقوق خود در پهنه عدالت کیفری دفاع نمایند (آخوندی ، ١٣٧٢: ١٩٠).
به این سان ، حضور و مداخله وکیل ، در عدالت کیفری برای دفاع از حقوق موکل (متهم / بزه کار و یا بزه دیده ) ، دارای پایه های حقوق بشری بوده ، به عنوان یکی از مصادیق بارز دارسی / رفتار منصفانه معرفی شده است .
ملاحظه می شود که در عرصه سیاست جنایی ایران کارکرد جانشینی - دفاعی وکیل به رسمیت شناخته شده ، بر همین اساس وی باید به نمایندگی از موکل ، در راستای دفاع از حقوق او گام بردارد.
(٤٨٠ :٢٠٠٨ ,Siegel) عدالت کیفری در پرتو این رویکرد به دیگر نقش آفرین دعوای کیفری (یعنی ، بزه دیده ) بی اعتنا بود و در نتیجه در فرآیند تعیین پاسخ خواسته ها و نیازهای او مورد توجه قرار نمی گرفت .