چکیده:
هدف این نوشتار تبیین اجمالی نهاد قرض الحسنه است که با اشاره به مفهوم و جایگاه قرض الحسنه، تاثیر آن بر متغیرهای مهم اقتصادی و نقش دولت در این رفتار پسندیده، در جستجوی بررسی میزان کارآیی و قابلیت استفاده از این نهاد در راهبردهای توسعه اقتصادی است. از این رو با مقایسه مفاهیم رشد و توسعه و تبیین راهبردهای توسعه اقتصادی، رابطه قرض الحسنه و راهبردهای مذکور را بررسی نموده و در پایان نشان خواهد داد که بین نهاد قرض الحسنه و راهبردهای توزیع مجدد، بویژه راهبرد تامین نیازهای اساسی، هماهنگی و سازگاری ویژه ای وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین به جای آن که دولت اسلامی قرضالحسنه را بطور کامل به بخش خصوصی واگذار نماید و در کنار منتظر عدم بازپرداختها باشد و با پرداختهای انتقالی بلاعوض یا پیگیریهای هزینهبر این خلأ را پر کند، بهتر است به صورت مستقیم این وجوه را به صورت کمکهای بلاعوض و باعوض در اختیار مراکز متکفل این امر قرار دهد و با این عمل، راهی برای نظارت، هدایت و حمایت بیشتر خود بگشاید؛ تا از یک طرف این کار نیکو، متکی به روحیات و انگیزههای معنوی آحاد مردم در رقابتهای مثبت بخش خصوصی باشد و از طرف دیگر با تقویت این مراکز و نظارت و هدایت آنها در راستای اهداف والای حکومت اسلامی، از این ابزار مفید، استفاده لازم به عملآید.
ولی در این مقاله برای اجتناب از این نگرش به اختصار رابطه رشد و توسعه مورد بحث قرار گرفت و در حال حاضر در ادبیات موجود، راهبردهای توزیع مجدد (رفع فقر، تاکید بر اشتغال، تأمین نیازهای اساسی) در عرض سایر راهبردها مطرح هستند و باید توجه داشت که در این راهبردها، ابهام هدف همچنان باقی است.
اگر چه بحث در مورد قرضالحسنه و جایگاه آن در راهبردهای مختلف توسعه اقتصادی به صورت مستقل و بررسی دقیق این ابزار در سیاستهای مختلف آنها، نیازمند مجال بیشتری است، ولی به صورت مختصر و مجمل میتوان گفت:الف- قرضالحسنه و راهبرد پولی: با وجود اعتقاد به حداقل رساندن نقش دولت، اتکاء بر بخش خصوصی، بی توجهی به موضوع توزیع درآمدها و مانند آن در راهبرد پولی، به نظر میرسد نتوان جایگاهی برای قرضالحسنه مورد نظر در این نوشتار، در راهبرد مزبور یافت."