چکیده:
ناصرالدین شاه در خلال حکومت پنجاه ساله اش (1264-1313 ه ش ) همانند سایر حکومت هایی که در طول تاریخ ایران بر اساس سیستم بوروکراسی ابتدایی و نظام سنتی حکومتی خود بر ایران حکومت کردند، سعی داشت با به کار گرفتن ابزارهای قدرت و استفاده از شرایط حاکم سلطه خود را مستحکم تر کند. یکی از این روشها به کار گرفتن افراد خانواده و خویشاوندان خود بود. چرا که از طریق اینان میتوانست علاوه بر کنترل بهتر ایالات، با قرار دادن خویشان خود در برابر یکدیگر و سران ایلات و حاکمان ولایات موازنه ای هر چند نا پایدار ایجاد کند. یکی از گروه های خویشاوند شاه، برادران وی عباسمیرزا ملک آرا، عبدالصمد میرزا عزالدوله و محمد تقی میرزا رکنالدوله بودند. لذا در این پژوهش سعی بر آن است که رابطه شاه با برادرانش و چگونگی به کارگیری آها در نظام اداری و سیاسی مشخص گردد.
In 50 years of reign, Naser-ed-din Shah , just same as all other dynasties of the history of Iran
,based his kingdom upon traditional bureaucracy and elementary political system. For
preserving and dominating his power, he uses several strategies and methods. One of these
methods was appointing his family members on the top ranks of administrating the states. By
this method he had a better control on the states and furthermore he made an unstable
balance in the country by making a competition among them. One of these family groups were
the Shah,s brothers i.e. Abbas Mirza Malek Ara, Abd-os-samad Mirza ezzod-doleh and
Mohammad Mirza Rokn-od-doleh. In this paper we aim to have a study about the relationship
of Naser-ed-din Shah and his brothers and his methods for treating them.
خلاصه ماشینی:
"4 گذشته از این، دستگاه اداری ایران در طول دوران ناصرالدین شاه(1264/1848م-1313ه ق/1896م) از مهمترین ملاکهای بوروکراسی ابتدایی وبر را دارا بود؛ به این صورت که: الف) ادارات از لحاظ ساختار و کارکرد تفکیک نشده بودند، ب) به جز چند استثنا تعلیم و دانش تخصصی که به آن نیاز بود، در سلسله مراتب اداری وجود نداشت، ج)ادارات بر حسب در آمدشان مورد توجه قرار Patrimonialism حسین بشیریه، جامعه شناسی سیاسی، چ14 (تهران: نشرنی،1386)، ص60.
3 بی شک شاه با جابه جایی های مکرر برادرانش و بهکارگیری آنها در مناصب مختلف، نه تنها از قدرت یافتن و افزایش نفوذ آنان جلوگیری میکرد، بلکه با قراردادن آنها در مقابل هم و دیگر درباریان و حتی فرستادنشان به حکومت ولایات و قرار دادن آنها در برابر سران طوایف و عشایر، سعی در ایجاد موازنه در بین درباریان و حکام نواحی داشت و به عبارت دیگر همان گونه که ویلم فلور 4 بیان میکند شاه همواره سعی میکرد برای ایمنی بیشتر و نظارت قویتر به خصوص در امر جمعآوری مالیات که عمدتا حکام محلی و والیان ایالات و سران ایلات کنترل مستقیم بر آن عباسمیرزا، ص115.
بنابراین رابطه شاه با برادرانش رابطه حاکم پاتریمونیال با عوامل و اجزایش بود و لذا برادران شاه تا انجا امکان پیشرفت در امور را داشتند که شاه خطری از جانب آنها احساس نمیکرد و برای جلوگیری از قدرت گرفتن آنان به صورت مداوم دست به جابه جایی برادران میزد و حتی گاهی با انتخاب ایالتی که برادر دیگر در انجا حاکم بود سعی در برابر هم قرار دادن برادرانش داشت در عین حال از بیکار گذاشتن آنها خود داری میکرد چرا که این امر میتوانست به ایجاد زد و بندها و گسترش یافتن شدت رقابت ها بینجامد."