خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) با توجه به آنچه که گفته شد،نمونهای شامل 35 بهرهبردار به روش تصادفی انتخاب و از میان آنها،با استفاده از روش میانه که سوی هیزل و نورتن(6)و ترکمانی(10)توصیه و مورد استفاده قرار گرفته است،بهرهبردار نماینده که دارای دو بخش زراعت و گاوداری است انتخاب شد سپس تکنیک برنامهریزی خطی جهت حداکثر کردن سود این واحد تولیدی به کار گرفته شد.
ب. بخش زراعت هدف این بخش،همان طوری که اشاره شد،حداکثر کردن سود ناخالص بخش زراعت به شرط محدودیتهای زیر است: محدودیتهای حداکثر سطح زیر کشت پیاز،شلغم و سبزیجات که به دلیل کاهش ریسک بازار به شکل زیر وارد مدل شد: (به تصویر صفحه مراجعه شود)(4) محدودیت خودمصرفی گندم که بیان میکند گندم تولید شده برابر با گندم خودمصرفی و گندم فوخته شده است.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) نتایج به دست آمده از تخمین برنامه مطلوب بخش دامداری نشان داد تا آنجا که ظرفیت گاوداری اجازه میدهد به صرفه است که تعداد گاوهای گله افزایش یابد.
به عبارت دیگر اگر یک هکتار دیگر به صیفی اختصاص داده شود، معادل رقم یاد شده به درآمد واحد مورد مطالعه اضافه خواهد شد افزون بر آن،مقدار 9S که مربوط به محدودیت سطح زیر کشت است 5/179 شده که نشاندهنده میزان زمین کاشته نشده برنامه بهینه است.
نتایج به دست آمده از حل مدل تلفیقی با برنامه BSQ نشان می دهد که،با در نظر گرفتن محدودیتهای ارتباط دهنده بخش زراعت و دامداری و تشریح الگوی تلفیقی دام و زراعت، بهرهبردار میتواند قسمتی از محدودیت سرمایه جاری خود را از محل فروش شیر گاوداری برطرف کند."