خلاصه ماشینی:
"(6) در حقیقت، در دروان غیبت، باید احساس نیاز مبرم به وجود این رهبر آسمانی، در میان مردم جامعهی اسلامی یا جوامع بشری، آن چنان رشد کند و سطح توان مندیها و امکانات، ارتقا یابد، و مردم از امام معصوم و آرمانهای بلند او، حداکثر پاسداری را به عمل آورند و سطح فداکاری آنان بالا رود، تحمل مسئولیت و انجام وظیفه، در سطح بین المللی، و فرمان پذیری از آن ولی اعظم به گونهای شود که اهداف و آرمانهای بلند الهی برای بشریت، تحققپذیر باشد؛ زیرا، امام معصومعلیه السلام از مسیری کاملا طبیعی که اختیار مردم در آن نقش اساسی دارد، حرکت میکند، لذا مردم، بدون آمادگی کامل و کافی، نمیتوانند اهداف بلند امام را تحمل و از او حمایت کنند.
با فرض غیبت تام و عدم وجود ارتباط رسمی با امام مهدیعلیه السلام، مردم، خصوصا در قرنهای بعدی غیبت، چه گونه امام خود را میتوانند بشناسند تا به او ایمان داشته باشند در حالی که ادعای رؤیت وارتباط با امام غایبعلیه السلام، به هیچ وجه پذیرفته نمیشود، و طبق آخرین توقیع رسیده از امامعلیه السلام که در سال 329 هجری قمری، و در آخرین روزهای غیبت صغرا، به همهی کسانی که ادعای رؤیت و ارتباط باامامعلیه السلام آن هم پس از وفات آخرین سفیر امام مهدیعلیه السلام داشته باشند، وصف ((کاذب مفتری)) داده شده است، پس چه راهی یا چه راههایی برای تحقق شناخت و معرفت به امام زمان غایب میماند؟ برای حل مشکل اصل معرفت حجت الهی و ایمان به او، چه تمهیداتی انجام گرفته است تا مردم، بهانه و عذری برای شانه خالی کردن از چنین وظیفهای نداشته باشند؟ نخستین تمهید و زمینه سازی را، قرآن کریم انجام داده است."