خلاصه ماشینی:
"بارها پیش میآمد که امام ما را میخواستند، و به عنوان مثال میفرمودند: ((این افزایش 10 یا 20 تومانی که در جدول دیده میشود برای چیست؟)) یک روز مرا خواستند و فرمودند: ((در منزل من روزانه سه قرص نان مصرف میشود، اینجا در جدول و صورتحساب، یک قرص نان اضافه خریداری شده؛ برای چیست؟!)) با فروشنده طی کنید هر موقع میخواستیم برای حضرت امام وسیلهای بخریم، به ما میفرمودند: ((هنگام خرید، با فروشنده جنس، طی کنید که ما حق پس دادن آن را داشته باشیم))؛ چون بارها اتفاق میافتاد که ما وسیلهای را برای امام میخریدیم و خدمتشان میبردیم و ایشان میفرمودند: ((گران قیمت است))، ما آن را پس میدادیم.
در آن زمانها سازمان اوقاف نظام طاغوتی، مسؤول کارهای حج بود، و خیلیها از جمله حاج سید احمد آقا، رفتن به سفر حج در آن شرایط از ایران را قبول نداشتند؛ بنابراین مناسبترین موقعیت برای این سفر، از عراق بود که چند حسن داشت؛ از جمله، خارج از حیطه عمل سازمان اوقاف انجام میشد، و علاوه بر آن، هزینه سفر بسیار کمتر بود، و نیز همسر حضرت امام هم که بسیار مایل به این سفر بود، میتوانست به همراهی فرزندش حاج احمد آقا به زیارت بیاید، و شاید مهمتر از همه [این بود که] مدت اقامت ما در نجف، حدود 7 تا 8 ماه طول میکشید که این خود برای آن دوران امام و همسرشان میتوانست بسیار وضع مطلوبی باشد.
)) و جالبتر این که وقتی حاج احمد آقا و آقای هاشمی خدمت ایشان رفتند، امام به آنها دلداری دادند و فورا دستور تشکیل جلسه و ترمیم کابینه و انتخاب رییس دیوان عالی را صادر فرمودند."