چکیده:
مقاله حاضر در صدد پاسخگویی به این سؤال است که چه تفاوتهایی میان مفهوم جنگ نامتقارن از دیدگاه جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا وجود دارد. به منظور پاسخ به سؤال پژوهش، محقق با بهرهگیری از روش تحلیل محتوا و مقایسهای، با اشاره به دیدگاه ایالات متحده درباره جنگ نامتقارن شاخصههای این مفهوم را از نگاه جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار داد و با تجزیه و تحلیل مباحث به این نتیجه کلی دست یافت که اگر چه میتوان برخی عناصر و مؤلفههای این نوع جنگ را نظیر شناخت و حداکثر بهرهبرداری از نقاط ضعف دشمن، دستیابی به تأثیر استراتژیک، اصل غافلگیری و... در زمره ویژگیهای مشترک دو دیدگاه مذکور تلقی نمود اما باید گفت چنین ادراکی قطعا از ماهیت و محتوای آنها وجود ندارد. از اینرو هرگونه اظهارنظر و تحلیل در این خصوص میبایست از مسیر منطقی و صحیح آن و با در نظرگرفتن مبانی معرفتی و تجربیات منحصر به فرد کشور مورد تحلیل صورت پذیرد.
خلاصه ماشینی:
"به منظور پاسخ به سؤال پژوهش، محقق با بهرهگیری از روش تحلیل محتوا و مقایسهای، با اشاره به دیدگاه ایالات متحده درباره جنگ نامتقارن شاخصههای این مفهوم را از نگاه جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار داد و با تجزیه و تحلیل مباحث به این نتیجه کلی دست یافت که اگر چه میتوان برخی عناصر و مؤلفههای این نوع جنگ را نظیر شناخت و حداکثر بهرهبرداری از نقاط ضعف دشمن، دستیابی به تأثیر استراتژیک، اصل غافلگیری و...
(فصلنامه مطالعات دفاعی و امنیتی، ش 30) بنابراین این مقوله جنگ نامتقارن از نگاه اندیشمندان و حاکمان آمریکایی در واقع ایجاد نوعی تجدیدنظر در طرح ریزی دفاعی این کشور و پیشبینی تمهیداتی برای مقابله با تهدیداتی از سوی بازیگران ضعیف و کوچکی است که نقاط آسیبپذیر آمریکا را در آغاز قرن جدید نشانه رفتهاند.
(همان) از اینرو بررسی چالش میان ایران و آمریکا از زاویه مورد اشاره مشخص میکند که هدف اصلی ایالات متحده در قرن 21 تحمیل ارزشهای آمریکایی به جهانیان در سایه ایجاد یک نظام تک قطبی در عرصه نظام بینالملل است و سیاستمداران کاخ سفید هیچگونه حد و مرزی را برای خود در مسیر ایجاد یک نظم امپراتوری متصور نیستند لذا امنیت ملی و منافع کشورهایی را که مخالف این روند هستند بالاخص جمهوری اسلامی ایران، به شدت مورد تهدید واقع میگردد.
در حالی در جمهوری اسلامی نگرانی از ماهیت تهدید ایالات متحده به عنوان ارتش توسعه یافته، تصمیمگیرندگان نظامی را به این جمعبندی رساند تا به منظور آمادگی و مقابله برای تهدید احتمالی دشمن از الگوها و روشهای کلاسیک در اداره جنگ فاصله گرفته و با انتخاب دکترین نبرد نامتقارن به اصلاح سازمان، ساختار، تجهیزات و آموزش نیروی انسانی اقدام نمایند."