چکیده:
طرفداران نظریه قرائتهای متعدد از دین به عنوان کثرت طبیعی و نازدودنیقرائتها از دین، چند مبنا برای خود برشمردهاند و مطابق این مبانی، حکم بهجواز و مشروعیت قرائتهای گوناگون از متون دینی کردهاند. ما در اینجا بهاختصار به نقل این مبانی و سپس نقد آنها میپردازیم:
خلاصه ماشینی:
"3 اگر منظور نفی مطلق مفسر دینی بعد از پیامبر باشد، ما آن را قبول نداریم ولی اگر منظوراز این جملات نفی مفسر رسمی در دوران غیبت باشد، ما هم قبول داریم که الان مفسر رسمینداریم ولی مفسران رسمی دین آنقدر بیانات تفسیری دارند که با توجه به آنها در بسیاری ازمواضع سخن وحی قطعی و معلوم شده است و فقط در موارد جزئی و فرعی اعتقادی یا احکامباید به تفسیر بپردازیم و در این موارد بهطور طبیعی اختلاف قرائت حاصل میشود، و هرقرائت در صورتی که روشمند باشد و با مقدمات لازم صورت گرفته باشد، در حق صاحبانشحجت است گرچه فقط یکی از آنها در واقع، حق است.
» این مطلب گرچه فی الجمله شواهدتأیید کننده دارد ولی به طور کلی تمام نیست البته هر کسی درباره مطالب نظری برداشتیمینماید که با اصول و مبانی استنباطی وی هماهنگ باشد و اگر کسی اهل اجتهاد و تفکراستدلالی صحیح نبوده و مبنای برهانی نداشته باشد، طوری از مطلب نظری استفاده میکند کهبا عادت تقلیدی وی مخالف نباشد لیکن برای متفکران ناب که هر اندیشهای را با مقومهایدرونی آن ارزیابی کرده و در کمال نصفت به درستی و کاستی آن مینگرند هرگز پیشفرضهایا اصول فکری مستدل آنها، مانع از تعمق در محتوای فکر جدید نبوده و حجاب نفوذ در اعماقآن یا سیر در گستره آن، یا صعود به بلندای آن، یا احاطه در آن یا بررسی قرب و بعد آن بامطالب بیرون از آن نیست لذا گاهی اگر آن اندیشه بدیع را ناقص دیدند، تکمیل میکنند و یا اگرمعیوب یافتند، تصحیح مینمایند و یا اگر ضعیف مشاهده کردند، تقویت میکنند و اگر آن رامنزه از هر نقص و بری از هر عیبی یافتند، بدون دخل و تصرف میپذیرند و اگر این میهمانعزیز را برتر از اندیشههای گرانبهای سالیان متمادی خود یافتند بهطور کلی دست از آن عزیز مجتهد شبستری، پیشین، ص 46."