خلاصه ماشینی:
"دوم؛موقعیت آمریکا در سطح منطقه که بطورفشرده عبارت بود از:گرایش مصر و سودان وسومالی بسوی غرب،تحکیم موقعیت اردن وعربستان و عموم کشورهای حضوه خلیج فارسبعنوان دوستان آمریکا،آسودگی خاطر اسرائیل ازجبهه غربی،ایجاد قنش برتر برای عربستان به مدددیپلماسی مالی،و از سوی یدگر کاهش سطحمناسبات سیاسی-اقتصادی-نظامی میان آمریکا باترکیه و پاکستان،کودتای روسی در افغانستان وسپس اشغال این کشور توسط ارتش سرخ و نزدیکشدن رقیب آمریکا به آبهای گرم جنوب،تحکیمنقش سوریه بعنوان یکی از مزاحمین سیاست آمرکیادر منطقه،و سرانجام وقوع انقلاب اسلامی و خارجشدن ایران از گردونه سیاست آمریکا.
هدف از تشکیل نیروهای واکنش سریع اما آیا شتکیل نیروهای واکنش سریع برنامهاصلی و نهایی آمریکا بوده است؟آیا تشکیل ایننیروها ازآنرو نبوده است که آمریکا در آن مقطع،بالفعل چاره دیگری برای ادامه حضور سیاسی-نظامینتبلیغاتی خود در منطقه نداشته است؟و آیاتشکیل این نیروها-با توجه به استراتژی دائمیآمریکا در منطقه ازآنرو نبوده است تا این نیروهابعنوان یک نیروی پشتیبانیکننده و مداخلهگر،درمواقع ضروری و«شرایط بسیار حساس»وارد عملشوند؟و آیا اصولا تشکیل نیروهای واکنش سریعمیتواند مبین تغییر دکترین حکومت آمریکا-که ازنیکسون به ارث رسیده بود-باشد؟ پاسخ به این سئوالات از آن نظر حائز اهمیتاست که راه را برای فهم مسیری که آمریکا بعد ازانقلاب اسلامی پیموده،و هماکنون نیز در ادامه آنگام برمیدارد،آسانتر میسازد،و نشان میدهد کههرکدام از تاکتیکها-منجمله نیروهای واکنشسریع-تا چه میزان جنبه اصلی و استراتژیک داشتهو کدامیک از آنها فرعی و جانبی بوده و در کوتاهمدت مورد استفاده قرار گرفته و یا میگیرد."