خلاصه ماشینی:
"مؤلف خود اذعان دارد که ملی کردن نفت مورد قبول نخست وزیران پیشین وبه ویژه رزم آرا نیز بوده اما آنان کم و بیش این برنامه را غیر عملی میدانستهاند وشاه نیز همین عقیه ار داشته است.
نویسنده در مقدمه،در چارچوب محدود چنین بخشی در یک کتاب،ازدیدگاه جامعه شناختی تصویر بسیار روشنی از ساختار و عملکرد نهادهایسیاسی و اجتماع ایران و روابط آنها با یکدیگر و بخصوص بافت گروهنخبگان حاکم و روحیه و دیدگاههای مختلف آنها و کنش و واکنش این دسته درشرایط گوناگون و خلاصه عوامل و عللی که سبب ایجاد حرکتهای سیاسی وپیدایش تحولات در دولتها شده ارائه کرده است که علاوه بر شناختی که ازمموعه عوامل سیاسی-اجتماعی کشور به دست میدهد،کمک بسیارارزندهای است در فراهم ساختن زمینۀ درک بهتر مطالب کتاب.
دکتر عظیمی نشان می دهد که گرچه با توجه به روح قانون اساسی مقامسلطنت و حقوق و اختیاراتی که برای ساه معین شده بود جنبه تشریفاتی داشته،اما این نکته عاری از قاطعیت و روشنی کافی در قانون اساسی بوده و بخاطرابهامات موجود در این مورد و سابقۀ حکومت شاه،او از همان اوان سلطنتدر حالی که خود را پایبند اصول دموکراسی نشان می داده و ظاهرا پذیرفته بودهکه سلطنت کند نه حکومت،تمام کوشش خود را بکار می برده که از صورت یکعنصر نمادین در اداره مملکت به عنصری فعال و رهبری اصلی تبدیل شود.
گذشته از مشکل بسیار مهم ساختاری،خواننده دو مطلب اساسی و آموزنده دیگر را نیز که در این کتاب به روشنیتصویر و رسم شده در خواهد یافت: 1-در دوران مورد بحث حوادثی در کشور روی داده و اعمالی صورتپذیرفته که حاصل رفتار آدمیان دست اندر کار در آن دوران بوده است."