خلاصه ماشینی:
"»6 برخی از محققان از جمله پیررونوون آن را ناشیاز سیاست آلمانگرائی ایران و گرایشش بهسمت نیروی سوم در قبال فشارهای تاریخیروسیه و انگلستان میدانند،که اگر این موضوع رادر قالب نظام بین المللی و روابط قدرتها موردمطالعه قرار دهیم خواهیم دید که«بر خلاف آنچهتصور شده است،توسعۀ روابط تجاری واقتصادی ایران و آلمان نتیجۀ یک سیاست دقیقاقتصادی آلمان در جهان و بویژه در منطقۀ خلیجفارس بوده و هیچگونه رابطهای با کوشش دولتایران برای رهائی سیاسی و اقتصادی از بندهایاستعماری انگلستان و روسیه شوروی از طریقتوسل به نیروی سوم نداشته است.
تا زمانی که این احتمال به قوت خود باقیبود،بیطرفی ایران برای انگلستان بسیار اهمیتمیداشت چرا که سیاست بیطرفی ایران سد راهنیروهای آلمان نازی بود و در صورت عبورنیروهای آلمانی از خاک ایران بیطرفی آن نقضمیشد و ایران الزاما میبایست رودروی آلمانبایستد و یان خود باعث یک اتحاد طبیعی بین اینکشور و متفقین میگردید،ولی از آنجا که نیروهایآلمان در این جبهه به اهداف جنگ برقآسایخود نائل نیامدند«خطر حملۀ آلمان به ایران ازطریق قفقاز در تابستان 1941 م(1320 ش)کاهش یافت و انگلستان دیگر احتیاجی نداشتکه سیاست بیطرفی ایران را به عنوان سدی درمقابل پیشروی احتمالی آلمانیها به سویهندوستان مراعات کند.
آنها برای مشروعیت بخشیدن بهعمل تجاوزکارانۀشان،یا بخاطر رقابتی پنهانیکه بین انگلستان و روسیه وجود داشت،با ایرانقراردادی را به امضاء رساندند که به قرارداد سهجانبه معروف است و بر اساس آن ایران متعهد شدبا نیروهای متفقین همکاری کند و در قبال آنمتفقین استقلال و تمامیت ایران را تضمین و تعهدکردند که شش ماه پس از پایان جنگ خاک ایرانرا ترک گویند."