خلاصه ماشینی:
"نه تنها آشکار بود که حتی رشد اقتصادی پیشرفتهترین کشورهاینفتی نیز مستقیما به بخش نفت وابسته است،بلکه حتی میشد پیشبینی کردکه این وابستگی برای کل شبکۀ ساختار و مناسبات اجتماعی-اقتصادی&%09538ESEG095G% این کشورها پیآمدهایی مهمتر،و برای توسعۀ دیرپای کل اقتصاد سیاسیعواقبی روشن و قطعی(و نسبتا نامطلوب)در بر خواهد داشت.
لازم به ذکر نیست که توازن و توزیع قدرت سیاسی،حجم و نقش دیوانسالاریدولتی،جنبههای جامعهشناختی زندگی و کار و غیره نیز[از سطح و ترکیب مصرف وسرمایهگذاری کل]تأثیر میپذیرد(ولی-در عین اذعان به اهمیت والا وموضوعیت چشمگیر آنها در ارتباط با وجوه اقتصادی توسعه-این مقولههاخارج از چارچوب تحلیل حاضر قرار دارد.
نتایج راهبرد فوق به قرار زیر است:نخست،فعالیتهای شهری(در زمینۀخدمات و صنایع سبک و سنگین)یکسره وابسته به بازار داخلی که خود در گروجریان سالانۀ درآمدهای نفتی است خواهد بود؛به دیگر سخن،راهبردسرمایهگذاری را که خود در گرو درآمدهای نفتی(دولت)است تنها بادریافت و مصرف باز هم بیشتر درآمدهای نفتی میتوان حفظ کرد!دوم،تمامی فعالیتهای اقتصادی جدید-چه در بخش صنایع و چه در بخشخدمات-به شدت محتاج تجهیزات سرمایهای و نیروی کار ماهر مدرناست.
پیش از بحث در مورد محدودیتهای اینتصورات،اشاره به یک تناقض ظاهری سودمند است:در یک کشور در حالتوسعۀ معمولی ظاهرا بدان دلیل کشاورزی به فراموشی سپرده میشود کهکشور،خود را بیش از حد وابسته به این بخش میداند حال آنکه در یکاقتصاد در حال توسعۀ نفتی غفلت از کشاورزی به این علت صورت میگیردکه کشور،خود را مستقل از بخش کشاورزی میداند،به همین ترتیب،درکشورهای غیر نفتی،ظاهرا بدان امید از فنون سرمایهبر استفاده میشود که«پسانداز داخلی»و منابع ارزی آینده افزایش یابد،حال آنکه در کشورهایصادرکنندۀ نفت از آنرو از همین سیاست پیروی میشود که کشور با فراوانیسرمایۀ(مالی)داخلی و خارجی روبهروست!اما در مورد اقتصادهای نفتی،بهدلایل زیر،انتخاب فنون سرمایهبر به هیچوجه لزوما صحیح نیست."