چکیده:
طرح برهان نظم در کلام اسلامی به عنوان یکی از راه های اثبات وجود خدا سابقه دیرینه ای دارد. به رغم این سابقه، پرسش ها و ابهام های فراوانی پیرامون صغری، کبری و تقریرات برهان نظم وجود دارد. آنچه بیش از همه بر ابهام می افزاید، تعریف «نظم» و تعیین قسم خاصی از نظم در تقریرات برهان نظم است. انحصار نظم در این برهان به نظم غایی، دلیل روشنی ندارد؛ با استفاده از نظم فاعلی نیز می توان برهان را تقریر کرد. نیازمندی به هدف، رکن تقریر استدلال با استفاده از نظم غایی است، در حالی که تعیین هدف از راه تجربه سخت یا غیر ممکن است و استفاده از استدلال های فلسفی برای تعیین هدف، برهان نظم را از سادگی و همه فهم بودن می اندازد؛ هرچند بسیاری از اشکالات را حل می کند. مقاله حاضر به تبیین تقریرهای برهان نظم از دیدگاه مرتضی مطهری، عبدالله جوادی آملی و جعفر سبحانی پرداخته و برخی از ابهام ها و اشکال ها را مطرح می کند.
خلاصه ماشینی:
"برهانی که با استفاده از هماهنگی عناصر یک نظام شکل میگیرد،در صورت تمامیت،به غایت بالذات که همان فاعل نخست است،راه نمیبرد و فقط مبدأ و علتی را اثبات میکند که عهدهدار هماهنگی معینی بوده و نسبت به آن آگاه است و چنین فاعلی میتواند یک امر ممکن،حادث و یا متحرک باشد؛حتی اگر نظم عمومی مجموع هستی،مدار استدلال قرار گیرد،ناظم آن میتواند یک موجود مجرد عالم و قدیر که خارج از مجموعه هماهنگ است، باشد و در عین حال واجب نباشد؛آنگاه برای تتمیم برهان نظم و اثبات واجب،باید از برهان امکان استفاده کرد».
اگر نظم با غایت در ارتباط وثیق است،این ارتباط در برخی از تعاریف«نظم»است،نه همه آنها؛و این مسئله تعریف نظم و شیوه استدلال را متفاوت میکند؛ مثلا آیا در نظم استحسانی(زیباییشناختی)وجود غایت ضروری است؟و آیا در نظم علی (نظم فاعلی)نداشتن غایت،به استدلال ضربه میزند؟و آیا واقعا تشخیص غایت در نظم غایی از روش تجربی امکان دارد یا باید به روش فلسفی پناه برد؟و آیا تعیین غایت به روش فلسفی،برهان نظم را از مدار رایجش خارج نمیکند؟ اینکه چگونه میتوان غایت را در مجموعههای منظم جست،از مسائل مهم بحث است.
ارتباط و تناسب نظم حاکم بر طبیعت با منشأ ذی شعور و هدفدار،در لابلای سخنان تنی چند از فلسفه و کلام مسیحی به مراتب بیش از چیزی است که در کلام اسلامی میبینیم،1همچنانکه قبلا اشاره شد در فلسفه اسلامی این برهان مورد توجه قرار نگرفته و به نظر میرسد ناشی از همان اشکالاتی باشد که در تقریر برهان و صغری و کبرای آن وجود دارد."