خلاصه ماشینی:
"» نوازش دیگران-تنها به این دلیل که ما میخواهیم،یا چون فرض بر ایناست که باید این کار را بکنیم-هرچند در ابتدا میتواند کام دیگران راشیرین کند،اما شیرینی بیش از اندازه نیز ممکن است دلزدگی بیاورد.
وقتیبا تمرکز آگاهی خود بر حضور دیگری،توانستیم به روشنی همهچیز راببینیم،آنگاه میتوانیم به نیاز او پی ببریم:آیا لازم است دست روی شانه اوبگذاریم یا فقط سکوت کنیم و به چشمهایش خیره شویم؟سؤال بکنیم یااصلا سؤال نکنیم؟پیشنهاد کمک کنیم یا تقاضای کمک؟شور دادن نوازشبه دیگران،باعث میشود که فراموش کنیم که آیا دیگران نیز چنین نیازیدارند یا نه،و بدینترتیب مخاطبی بیملاحظه جلوه میکنیم.
وقتی مشتاقانه حاضر به نوازش کسی هستیم،باید از خود بپرسیم:چرااین کار را میکنم؟برای اینکه مجبورم؟آیا داریم معامله میکنیم؟چنانچهما دادنن نوازش را ضمانتی بدانیم برای دریافت نوازش در روز مبادا،ماهیت خودخواهانه این عمل را،خود را نشان خواهد داد.
این تماس لازم نیست جدی و طولانی یا بهنحوی باشد که مخاطبمجبور شود نگاه خود را متوجه چیز دیگری کند.
دلمشغولی آنهااین است که«قیافهام چطوره؟»یا نه«قیافه دیگران چطوره؟»وقتی دید شمادو متر بیشتر نیست،چطور میتوانید دست تکان دادن یکی از دوستانتان رااز ته اتاق ببینید؟اگر نتوانم مردم را درست ببینیم،نه تنها از نوازش آنهامحروم میمانیم،بلکه خودمان نیز قادر به نوازش آنها نخواهیم بود.
با وجود این حقیقت که به ما یاد دادهاند نبایددر کارهای دیگران دخالت یا فضولی کنیم،واقعیت این است که بسیاریاز مردم این کار را دوست دارند نه همه،ولی بیشتر مردم-ممکن استبا اشخاصی پرتجربه آشنا شوید که ضمن داشتن انبوهی سند و مدرک،احتمالا مایل باشند از تجربیات زندگی خود با شما حرف بزنند."