چکیده:
سنایی شاعری صاحب سبک در ادبیات فارسی شناخته شده است. از آنجا که هر شاعری به فراخور حال و هوا و موقعیت خود به گذشته و لحظات پس پیش نهاده توجه دارد، با کندوکاو در اشعار این شاعر بزرگ میتوان به بررسی چشمانداز دیرینه و پنهان او پرداخت. نوستالژی از اصطلاحات روانشناسی است که وارد حیطه ادبیات شده است. نوستالژی، یا حسرتسروده، حسرتهای شاعران و نویسندگان را که با نگاهی به گذشته در آثار آنان نمود یافته است به مخاطبان عرضه میکند. این پژوهش ابتدا تعریفی از نوستالژی به دست داده و انواع مفاهیم نوستالژی را در زیر دو عنوان کلی فردی و جمعی معرفی کرده است؛ سپس به بررسی مفاهیم نوستالژی در دیوان سنایی و تحلیل کارکردهای زبان در نوستالژیککردن فضای اشعار و ارتباط آن با نوستالژی فردی و همچنین بررسی مولفههایی همچون اسطورهپردازی و گرایش به آرمانشهر و پیوند آن با نوستالژی جمعی می پردازد.
خلاصه ماشینی:
"در این ابیات نیز شاعر اگرچه به توصیف و ترسیم فضای جامعۀ خویش پرداختهاست،پیداست که در این انتقاد چشم به گذشتهها دارد: {Sای مسلمانان خلایق حال دیگر کردهاند#از سر بیحرمتی معروف منکر کرده اند#در سماع و پند و اندرز دیدن آیات حق#چشم عبرت کور و گوش زیرکی کر کردهاند#کار و جاه سروران شرع در پای اوفتاد#ز آنکه اهل فسق از هرگوشه سر برکردهاند#پادشاهان قوی بردادخواهان ضعیف#مرکز درگاه را سد سکندر کردهاندS}&%01623MVTG016G% {Sملک عمر و زید را جمله به ترکان دادهاند#خون چشم بیوگان را نقش منظر کردهاند#شرع را یکسو نهادستند اندر خیر و شر#قول بطلمیوس و جالینوس باور کردهاند#عالمان بی عمل از غایت حرص و امل#خویشتن را سخرۀ اصحاب لشکر کردهاندS}(سنایی،1380:148) در این قصیده که همچنان حال و هوایی انتقادی دارد،همچون دیگر نمونههاینوستالژی جمعی که پیش از این بررسی شد،قابلیتهای زبانی و اسطورهپردازی درخدمت نشان دادن حسرت براوضاع و احوال دیروز و امروز است."