خلاصه ماشینی:
"16ـ مؤلف محترم در مبحث اصالت سیاق پس از بیان نظر اینجانب در مورد «لزوم عدم غفلت از اصالة السیاق در خصوص ارتباط کل آیات و ترتیب آنها» در جواب آن متذکر شدهاند که «اگر آخرین قسمت از این سخن را بپذیریم، زمینهای برای بحث از اصالت سیاق باقی نمیماند» (1) و سپس در ادامه متذکر میشود که: این اصل به چه معناست و دلیل اعتبار آن چیست؟ در پاسخ به این سؤال میتوان گفت برای این اصل سه معناست که هیچکدام در مورد احراز سیاق، جریان ندارد؛ زیرا اصل یا اصل عقلی است که مبنای آن بداهت یا دلیل عقلی است، مانند اصل علیت که مبنای آن بداهت عقلی است و اصل برائت عقلی که مبنای آن دلیل قطعی «قبح عقاب بلابیان» است و یا اصل شرعی است که مبنای آن دلیل معتبر شرعی است، مانند اصل برائت شرعی که مبنای آن حدیث رفع و مانند آن است و یا اصل عقلایی که مبنای آن سیره عقلا به ضمیمه «عدم ردع شارع» است مانند اصل حجیت ظواهر و اصل حجیت خبر ثقه، ولی اصل یاد شده (اصل تحقق سیاق، یا اصل به ترتیب نزول بودن آیات) اصل عقلی و شرعی نیست.
و برای مثال خود نویسنده در صفحه 256 پاورقی 4 میگوید: «اصل در الف و لام، جنس بودن است» آیا منظور او اصل برائت است یا قاعده قبح عقاب بلابیان یا اصاله الحجیة؟ آیا اصلا در بحث لغوی میتوان قواعد اصولی و فقهی را جاری کرد یا خیر؟ در پایان باید گفت اصلی که اینجانب در بحث مطرح کردهام به هیچکدام از معانی که مؤلف ادعا کرده است نیست، بلکه اصل مطرح شده به معنای طبع اولی شیء است مانند اصل سلامت و اصل زیبایی و..."