خلاصه ماشینی:
"فرض بر این بود که با وارد کردن ماشین آلات از خارج و ایجاد زیر بناهای اقتصادی و رشد طبقهء سرمایهدار توسعهء اقتصادی با توجه به تجربهء اروپا به دست خواهد آمد و عوامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و مشکلات ناشی از آن در درجهء دوم اهمیت قرار دارد و عامل اقتصادی، دیگر عوامل را به سود خود مهار خواهد کرد زیرا«عقلانیت»چنین حکم میکند.
فراموش میشد که برای دو سده انباشت سرمایه و خودداری از مصرف در کشورهای صنعتی حاکم بوده و کار و تلاش و عدم مصرف و انباشت سرمایهء تولیدی امری با ارزش از نظر اخلاقی و دینی به شمار میآمده، در حالی که آغاز صنعتی شدن جهان سوم با رواج و رشد الگوی مصرف برونزا و ظاهر شدن مصرف کالاهای وارداتی بعنوان هدف شمارهء یک در شرایطی که هدف صرفا توسعهء اقتصادی بوده و عوامل گوناگون از جمله فرهنگ وسیله تلقی شده است،نه فقط توسعهء اقتصادی به دست نیامده، بلکه گسیختگی فرهنگی و بی ثباتی سیاسی ناشی از واکنش مردم در برابر آثار منفی و ویرانگر توسعهء اقتصادی پدیدار شده است.
اگر بر فرض و برخلاف قانون اساسی بخواهیم سرمایهداری را در کشور بعنوان الگویی برای توسعه گسترش دهیم،با چه معیارهای کلی راهبردهای توسعهء آن را تعیین میکنیم؟با وجود تفاوت در سرمایهداری اروپا (جز انگلستان)،آمریکا و ژاپن و تأکید بر ضرورت توأمان بودن منافع ملی و اجتماعی و منافع خصوصی سرمایهدارام در اروپا بویژه آلمان (زیر تأثیر نظریههای توسعهء اقتصادی فردریک لیست)و فرانسه(زیر تأثیر تشکلهای نیرومند و سازمانهای صنفی و سیاسی)و در ژاپن(زیر تأثیر الگوی توسعهء آلمان)5،کدام الگو را با توجه به شرایط ایران باید اتخاذ کرد؟ اگر توسعه را«دگرگونیهای اقتصادی، اجتماعی،سیاسی و فرهنگی در راستای روزآمد شدن جامعه،بر پایهء هویت فرهنگی ملی»6بدانیم، برای توسعه ناگزیر از استفاده از علوم،فنون، صنعت،مدیریت و تجربهء کشورهای صنعتی هستیم و بدون بهرهگیری از چنین دستاوردهایی، روزآمد کردن جامعه با توجه به سرعت تغییرات در کشورهای مزبور،تقریبا غیر ممکن میباشد."