چکیده:
از جمله مباحث بحث انگیز در حکمت، کلام و عرفان اسلامی بحث معیت حق تعالی درجهان هستی است که در آیات متعدد در قرآن و در روایات با تعابیر گوناگون مطرح شده است. هر علتی ضرورتا با معلول خود در ارتباط است و معلول نمی تواند آنی از علت تامه مطلقه خود منفک باشد. این امر حکماء، متکلمان و عرفا را بر آن داشته تا سعی کنند به گونه ای توجیهاتی را ارائه دهند که تعابیر آنها با توحید حقیقی و به عبارتی با وحدت حقه حقیقیه حق تعالی و نیز با عوالم کثرت جهان هستی منافات نداشته باشد و به نوعی بتوانند خود را از قرارگرفتن در ورطه تشبیه و تنزیه نجات دهند. تصور ما این است که بدون مبانی حکمی نمی توان در تفسیر این نوع مباحث در آیات و روایات توجیهی منطقی و قابل قبولی ارائه داد، چرا که این گونه آیات که به ویژه به مباحث تکوینی می پردازد، به مبانی حکمی و جهان بینی برگرفته از خود قرآن و روایات نیاز دارد. بر این اساس، این مقاله ابتدا به اقسام وحدت و سپس به انواع معیت و سرانجام، با اتکاء به خود آیات قرآنی و روایات معصومین(ع) به تحلیل حکمی موضوع معیت در عین وحدت و راه حل آن می پردازد.
خلاصه ماشینی:
این امر حکماء،متکلمان و عرفا را بر آنداشته تا سعی کنند بهگونهای توجیهاتی را ارائه دهند که تعابیر آنها با توحید حقیقیو بهعبارتی با وحدت حقۀ حقیقیۀ حقتعالی و نیز با عوالم کثرت جهانهستیمنافات نداشته باشد و بهنوعی بتوانند خود را از قرار گرفتن در ورطۀ تشبیه و تنزیهنجات دهند.
ما در توجیه این معضل و برای حل پارادوکس تقابل واحد و کثیر با استفاده ازسخنان حضرت علی(ع)به تحلیل اقسام واحد از نظر امام علی(ع)میپردازیم و سپسبا روشن کردن نوع وحدت ذات الهی،متقابلات اسماء و صفات را با وحدت حقیقۀحق و همچنین تقابل خود اسماء و صفات را مورد بررسی قرار میدهیم.
استعلاء حقیقت حق در عین معیت با تعبیری زیبا بیان شده است و مراد ازوحدت عددی که در بعضی از مأثورات از معادن وحی نقل و از ساحت کبریایی او نفیشده،وحدت عددی بهشرط لاست که ثانی اثنین و ثالث ثلاثه و رابع اربعه و خامسخمسه یعنی بهگونهای است که داخل در اعداد قرار گیرد:{/«و قال اللّه لا تتّخذوا إلهین/} {/اثنین إنّما هو إله واحد فإیّای فارهبون»/}؛و خداوند فرمود:دو معبود را به خداییمگیرید که خداوندگار یکتا و تنها اوست.
3. معیت و وحدت بحث کثرت اسماء و صفات و تقابل خود آنها و کیفیت نشأت آنها از مقام ذات از یکطرف و وحدت حقیقیه صرف او از طرف دیگر بهظاهر،تناقضاتی را موجب شده کهتوجیهات گوناگونی را از طرف حکما و عرفا به خود اختصاص داده است.