چکیده:
از آغاز رشته اداره امور عمومی یکی از مباحث اساسی، یافتن محدوده مناسب اختیارات بوروکراتها در یک حکومت دموکراتیک بوده است. پژوهشهای معاصر برروی این موضوع، منجر به ظهور دو دسته نظریه شده است. دسته اول، نظریههای کنترل سیاسی بوروکراسی و دسته دوم «نظریههای سیاستهای بوروکراتیک هستند. پژوهش مقابل تلاشی نظری است و در زمره پژوهشهای تحقیق و توسعه بنیانهای نظری روابط سیاست ـ اداره محسوب میشود. هدف این مقاله طراحی یک الگوی منعطف ازروابط سیاسی ـ اداری است و یافتههای بدست آمده، طبقهبندی نوینی از ویژگیهای محتوایی و زمینهای مسئله عمومی (متغیر مستقل) ارائه میدهد که بر نحوه انتخاب عرصه اداره ـ سیاست (متغیر وابسته که شامل ابعاد کنشگر، کنش سیاسی ـ اداری و مکانیسم کنش است) تاثیر میگذارد. ویژگیهای کنش سیاسی و اداری نیز در قالب سه مولفه ارزشی، رفتاری و ساختاری طبقهبندی میگردد درنهایت تلاش میشود میزان اختیارات و قلمرو روابط سیاست ـ اداره، در قالب متغیرهای تاثیرگذار در هر عرصه تبیین گردد.آنچه که در مقاله حاضر اهمیت دارد، بیان این موضوع است که اگرچه مرزبندیهای دقیق و از پیش تعیین شده بین اداره وسیاست، کارتحلیل را آسان مینماید، اما دو مسئله اساسی پیش میآید، اول آنکه، به لحاظ نظری پیچیدگیها و روابط پنهان میان این دو پدیده نادیده انگاشته میشود. و دوم آنکه، در دنیای واقعی سیاستمداران و بوروکراتها با انبوهی از شرایط متغیر و پیچیده مواجهاند که انتخاب نوع رفتار و تعیین میزان اختیارات آنان را به چالش میکشد.
خلاصه ماشینی:
هدف این مقاله طراحی یک الگوی منعطف ازروابط سیاسی ـ اداری است و یافتـه هـای بدسـت آمده ، طبقه بندی نوینی از ویژگی های محتوایی و زمینه ای مسئله عمومی (متغیر مسـتقل ) ارائـه می دهد که بر نحوه انتخاب عرصه اداره ـ سیاست (متغیر وابسته که شامل ابعاد کنشـگر، کـنش سیاسی ـ اداری و مکانیسم کنش است ) تأثیر می گذارد.
ویژگی های کنش سیاسـی و اداری نیـز در قالب سه مؤلفه ارزشی ، رفتاری و ساختاری طبقه بندی می گـردد درنهایـت تـلاش مـی شـود میزان اختیارات و قلمرو روابط سیاست ـ اداره ، در قالب متغیرهای تأثیرگذار در هر عرصه تبیـین گردد.
آنچه که در مقاله حاضر اهمیت دارد، بیان این موضوع است که اگرچه مرزبندی های دقیق و از پیش تعیین شده بین اداره وسیاست ، کارتحلیل را آسان می نماید، اما دو مسئله اساسی پیش می آید، اول آنکه ، به لحاظ نظری پیچیدگی ها و روابط پنهان میان این دو پدیده نادیده انگاشـته می شود.
در نظریه های نـوع اول پدیـده هـای سیاسی بعنوان متغیرهای مستقل و پدیده های اداری نیـز بـه عنـوان متغیرهـای وابسـته مطـرح می شوند، به این معنا که آن ها می بایست تحت نظارت و کنترل متغیرهای سیاسی عمل حرفه ای خود را انجام دهند در صورتی که در نظریه های نوع دوم اداره و بوروکراسی بخش عمده و تـأثیر گذار در عرصه سیاسی است و در واقع اداره همان سیاست است .
1980 New Public Administration Tuscaloosa, Ala: University of Alabama press.
Marini Frank, (1993) leaders in the field: Dwight waldo, public Administration Review, Vol, 53, No. 5, September-october, p.
S Bow man (Eds), Politics and Administration: Woodrow Wilson and American public Administration (new York: Marcel Dekker), pp.