چکیده:
با توجه به نوع کاربردهای این واژه در آثار ابن سینا و نظر به گستردگی و تنوع آن آثار شاید بتوان حدود معنایی این واژه را از منظر وی به دست آورد. این معنا حدود مشترکی با نفس از یک طرف و با مغز و سیستم عصبی از طرف دیگر دارد. همچنین می توان ناگفته هایی از ابن سینا را با توجه به گفته های وی استنباط کرد.
خلاصه ماشینی:
اگر چه هر دوی ایـن حالات ازیک نقطه نشأت گرفته اند اما به نظر او علت فرق بین آن دو دراین است کـه در به هم ریختن ذهن ، کنش های فکری آسیب می بیندبه طوری کـه شـیوۀ عـادی را از دست می دهد و به شکل دیگری نمایان می شود کـه در قسـمت قبـل ذکـر شـد امـا در حماقت حالتی شبیه کودنی و خرف شدن بروز مـی کنـد یعنـی اخـتلال در کـار فکـرو انحراف از مسیراصلی فکری رخ نمی دهد اما افعال فکری به گونـۀ محسوسـی کـاهش می یابد.
از آنچـه بیـ ان شـد می توان استنباط کرد که در کتاب های پزشکی ابن سینانفـس انسـانی کـه دارای نیـروی نطق و عقل به معنای اتصال به عقل فعال و دارای مرتبـۀ عقـل بالفعـل و بـالا تـر اسـت موردنظر و بررسی نیست بلکه کارکردهای نفس انسان در همان حـد شـعور عمـومی و ادراک و فهم متعارف روزمره مدنظر است و این امر کاملا منطبق با علم طب است .
اگر چه برخی ازاین محور هـا قابـل جمـع در یکدیگرهستند اما به دلیل دقیق ترشدن بررسـی واژۀ ذهـن ایـ ن هفـت محـور بـاایـ ن عناوین ذکرمی گردند: (۱)وجود ذهنی ،(۲)تجریدمفـاهیم و معـانی و دریافـت کلیـات (تصـور)،(۳) استدلال و استنتاج و کشف مجهول از معلوم (فکر)،(۴)دریافت بی واسـطۀ حـد وسـط (حدس )،(۵)احساس و تخیل و توهم و تعقـل (ادراک )،(۶)حکـم دادن (تصـدیق )و (۷)ظرفیت برای مفاهیم و صور ۱-وجود ذهنی یکی از کاربردهای پرشمار کلمۀ ذهن که تقریبادر تمام آثار فلسفی و منطقی ابـن سیناشایع است کاربردی است که ناظر به مسئلۀ وجود ذهنی است .