چکیده:
در این مقاله سعی شده است تا رابطه گونه های متعدد دینداری با میزان سرمایه اجتماعی در شهرستان کاشان نشان داده شود. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که چه رابطه ای بین گونه های متفاوت دینداری و سرمایه اجتماعی وجود دارد. آنچه موجب توجه به این موضوع شده، تاکیدی است که در نظریات گوناگون، بر دین به عنوان یکی از مهم ترین منابع سرمایه اجتماعی شده است. به طوری که در سال های اخیر با رشد مباحث مرتبط با سکولاریسم، به دین و تغییرات آن و همچنین پیامدهای آن تغییرات، توجه بیشتری شده است، هرچند « پیتر برگر» با بیان سکولارزدایی به رد نظریه سکولاریزاسیون پرداخته و حیطه فردی را تا حدودی، ایمن از تاثیر نیروهای سکولار کننده دانسته است، دغدغه اصلی این پژوهش شناخت پیامدهای احتمالی رانده شدن دین از عرصه اجتماعی است که در بسیاری از موارد با در نظر گرفتن نیرومندی دینداری در سطح فردی مورد بی اعتنایی قرار گرفته است. در این مقاله، تلاش شده است تا ضمن استفاده از چارچوب مفهومی «فوکویاما» و «پاتنام» و توجه به ابعاد سرمایه اجتماعی (اعتماد، انسجام و مشارکت)،با روش پیمایش به بررسی رابطه گونه های شناخته شده دینداری در جامعه مورد بررسی(غیر رسمی، فقهی سیاسی، مناسکی، تعهدی- تعلقی،کثرت گرا،ترکیبی، بی واسطه) و سرمایه اجتماعی پرداخته شود. جامعه آماری مورد بررسی در این تحقیق، مردم شهرستان کاشان بوده است که از طریق فرمول کوکران 383 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان می دهند که گونه هایی از دینداری که دارای عناصر جمعی هستند (همانندگونه های فقهی - سیاسی، مناسکی، تعهدی- تعلقی) با سرمایه اجتماعی رابطه مثبت دارند و موجب تقویت آن می گردند و گونه هایی از دینداری که عناصر فردی در آنها غالب است (همانند گونههای غیر رسمی، بی واسطه) رابطه منفی با سرمایه اجتماعی دارند.
The article sought to demonstrate the relation between several types of religiosity and social capital. Now the problem is that what is the relation between different types of religiosity and social capital .The cause of attention to this matter is the emphasis on being religion as one the most important sources of social capital in different approaches of social sciences. According to this fact there has been a growing interest in religion، its changes and its consequences in the recent years. Despite of descularism has been rejected by "Berger" and he has known individual compass safe from influence of secularer power، but the aim of this research is the cognition of consequences that will appear if religion put away from social science. This matter is ignored with consideration of individual religiosity powerful. The article apply 'Fukuyama' and 'Putnam' theory and noting to social capital dimension (trust، solidarity and participation)، through the survey study، it try to study the relation between known types of religiosity(informal religiosity ،Juridical-political religiosity، Committal- dependency religiosity، ritual religiosity، Pluralism religiosity، Combinational religiosity، immediacy religiosity) and social capital in statistical universe. In this research we consider our statistical universe as Kashan city through which quota sampling and Cochran formula selected 383 subjects as a sample size from the whole of city. The results show that the types of religiosity that include collective traits have positive relation with social capital and those include individual traits has negative relation with it.
خلاصه ماشینی:
"همچنین در خصوص دین اسلام نیز، پارسونز 5 معتقد است: در اسلام زمینۀ بروز سرمایۀ اجتماعی به خاطر جهت گیری مثبت آن به سوی دنیا و نسبت به جامعه و سیاست و تأکید فراوان بر -Grelly -Warner - Myers - Candland - Parsons مسئولیت های اجتماعی مؤمنان به مراتب افزونتر و قدرتمندتر از ادیان دیگر است؛ چنانکه هالن کروتز، وسترلند و جان ول نیز به این مطلب اشاره کردهاند (فصیحی،1386: 86).
مهم ترین نکاتی که در جدول شماره(8) میتوان مشاهده کرد، عبارتند است: 1-گونه دینداری غیررسمی با سرمایۀ اجتماعی و بعد اعتماد سرمایۀ اجتماعی رابطۀ منفی، متوسط و معناداری دارد؛ با توجه به این رابطه می توان اظهار نمود که رواج این گونه از دینداری در میان افراد جامعه باعث افول در میزان سرمایۀ اجتماعی نزد آنان خواهد شد.
3-گونه های دینداری مناسکی و تعهدی- تعلقی هر یک به تفکیک با سرمایۀ اجتماعی، بعد انسجام اجتماعی و بعد اعتماد اجتماعی رابطه مثبت، ضعیف و معناداری دارد؛ اگرچه رابطۀ موجود ضعیف است؛ اما نشان میدهد که گونۀ دینداری مناسکی به دلیل تأکید بر مناسک دینی و پیامدی که این مناسک در ارتباط افراد با یکدیگر دارد، موجب افزایش سرمایۀ اجتماعی، انسجام و اعتماد اجتماعی می شود.
گرچه به منظور بیان راهکارهایی برای تقویت گونههایی از دینداری جمعی و تضعیف اشکال فردی آن در ارتباط با سرمایۀ اجتماعی، به دلیل ماهیت چندوجهی و مرتبط به هم مقولۀ دین و دینداری نیازمند پژوهشی مستقل است؛ اما با توجه به پژوهش حاضر میتوان به محتوای برنامههای دینی رسانهها در تقویت گونههای دینداری جمعی تأکید داشت؛ چرا که به علت ملی بودن آن میتواند نقش مؤثری در ترویج و تبلیغ دینداری جمعی و دستیابی به معیارهای مشترک دینی و کاهش تفرقه در این معیارها در سطح ملی داشته باشد."