چکیده:
با نفی جزم اندیشی واژگانی و حضور بلامانع واژگان در شعر، این توهم ایجاد شد که واژگان به واسطه حضور در شعر ارزشمند خواهند شد و در پی آن، سیل واژه های گوناگون در شعر ، بدون ملاحظات شعری، از این حرکت اصیل، گهگاهی، روندی ابتر و عقیم ساخت. این اصل که واژگان مجاز هستند و بدون هیچ قید و شرطی وارد شعر شوند، در عین حالی که اصلی اصیل و بنیادی بود و موجب غنای واژگانی اثر می شد، در شیوه کاربردی خود- با چشم بستن بر سویه تالیفی واژگان - دچار خبط و خطاهایی گردید که اهمیت ویژه خود را از دست داد. از این رو، در این مقاله تلاش شده است تا ضمن بازاندیشی اصل جزم اندیشی واژگانی، آن دسته از ملاحضات شعری را که موجب اعتلای ارزشی واژگان در شعر می شود مورد بررسی قرار گیرد. بنابر این، در این مقاله ضمن نقد ارزش زیباشناختی واژگان، به چگونگی اثر گذاری بافت کلام بر ایجاد هاله معنایی پیرامون واژگان منفرد پرداخته خواهد شد. به همین منظور، با در نظر گرفتن الگوی یاکوبسنی، ابتدا ارزش واژگان منفرد در محور جانشینی به محک گذاشته می شود و به دنبال آن، چگونگی برجسته شدن واژه در محور هم نشینی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
خلاصه ماشینی:
"نظریة نظم با بررسی آنچه نوشته آمد، پذیرش این نکته قابل قبول است که حضور واژه در زبان یـا اثـر ادبـی ، بـه صورت منفرد یا فردی نیست ، بلکه مجموعه ای متوالی و پیوسته از واژه هاست که زبـان را تـشکیل مـی دهد ( امامی ، ١٣٨٥: ٢٣٥) چنان که گفته شد با نفی جزم اندیشی واژگانی این توهم پیش آمـد کـه چـون کلمات برای ورود به شعر محدودیت ندارند، پس وجود هر کلمه ای در شعر شاعرانه است .
بنابر این می توان چنین گفت که ارزش صوری واژگان نهایتا در محور گزینش خـود را نشان می دهد؛ به عبارتی دیگر، اگر بپذیریم برخی از واژگان به دلیل بار ضمنی - صـوری ویـژه ای کـه ممکن است داشته باشند نسبت به واژگان دیگر در اولویت قـرار گیرنـد، ایـن ارزش خـود را در مرحلـة گزینش نشان می دهد، اما آنچه اهمیت نهایی واژه را پدیدار می سازد همانا سویة تألیفی واژگان اسـت کـه در محور هم نشینی و ترکیب ، خود را بهتر نمایان می سازد.
البته ذکر این نکته خالی از فایـده نیـست ، کـه برخی واژگان به سبب بار فرهنگی ویژة خود یا عواملی دیگر از قبیل جنبه های ذوقی ، فردی، استحسانی ، احترام آمیز بودن و در مجموع به خاطر سلسله معانی متداعی شده با آن مورد گزینش و انتخاب قرار گیرد، اما بر خلاف این ، باز هم نمی توان مدعی شد که این ارزش، ارزشی درونی در واژه ای منفرد اسـت بلکـه عواملی فرازبانی منجر به چنین برداشتی از واژه ای خاص شده است ."