چکیده:
مینو شناسی اهریمن، عبارت است از بررسی و شناخت اهریمن در دنیای مینو؛ دنیایی که موجودات آن در حالت نادیدنی، ناپسودنی و بدون تن هستند. در این مقاله مینوشناسی اهریمن در اوستا و متون پهلوی مورد بررسی قرار می گیرد. در گاهان، اهریمن به عنوان منش بد در برابر منش نیک قراردارد که به آفریدگاری او در هفتها می انجامد. در اوستای نو این حضور مینوی با ویران گریهای اهریمن ادامه و با ناتوانی و گریز او به دوزخ در رستاخیز پایان می یابد.در متون پهلوی تصویر زندگی مینوی اهریمن گسترش می یابد که برجسته ترین ویژگی آن آموزه نیستی اهریمن در برابر هستی اورمزد است. این آموزه از سویی اندیشه های فلسفی و انتزاعی درباره اهریمن را به وجود آورده و از سوی دیگر اندیشه گیتی پذیری او را فراهم می کند تا اسطوره های مربوط به اهریمن به داستان و تمثیل دگرگون گردد. یکی از مباحث مهم در مینوشناسی اهریمن، زندانی شدن او در آسمان در حالت مینوست. این گرفتاری اندیشه های فلسفی، تمثیلی و نمادی را به وجودآورده که نخستین بنیادهای آموزه دفاع از اهریمن در آنها دیده می شود. در فرجام شناسی ایرانی، اهریمن یا ناکار شده و به دوزخ افکنده می شود(بازتاب چالش های درونی و روانی انسان) و یا کشته می-شود(بازتاب سرنوشت شورشیان و بددینان).
Minoo ’s Ahriman is a term for discovering Ahriman in the world of Minoo: a world where it’s creatures are invisible، undesirable، and without a body . In this article، Minoo’s Ahriman in the Avesta and the Pahlavi Texts are surveyed. In Gahan، Ahriman exists as the evil nature as opposed to the good nature that leads to his creation in the Haftha. In New Avesta the Minavi existence continues with Ahriman’s destructions and ends with his inability and his escape to hell during resurrection.
In Pahlavi texts the image that shows life of Minoo’s demon has been extended and its prominent feature is inexistence of Ahriman as opposed to the existence of Aura Mazd. This doctrine has created philosophical and abstract thoughts about Ahriman and on the other hand has provided his thought of adaptability of universe until myths of demon turn to allegory. One of the most important discussions in Minoo’s Ahriman is his imprisonment in the sky in the form of Minoo. This involvement has prepared philosophical، allegorical and symbolical thoughts، where the first basic doctrines for defence against Ahriman can be seen. In the Iranian conclusion، Ahriman is defeated and put in hell (the reflection of psychological and internal conflicts of human beings) or killed (the reflection of rebels’ and disbelievers’ fate).
خلاصه ماشینی:
"یکی از این اندیشه ها حضور اهریمن به عنـوان موجودی مینوی با نقشهای ویژة خود در اوستا و متون پهلوی است .
ایـن سرود نشانگر شکل گیری اندیشة دوگانه باوری است که تلاش می کند انگرهمینو را از اهورامزدا جدا کرده و آفرینش نیک را از اندیشه ، گفتار و کردار بد اهریمن دور نگاه دارد.
اورمزد تلاش می کند تا از سویی بالندگی و نیرومندی آفرینش اورمزدی را افزون سازد و از سوی دیگر نیروی اهریمن را کم کم کاهش دهد؛ زیرا او نمی تواند به یکباره نیروی اهـریمن را از میـان بردارد، همچنین او می داند که اگر اهریمن را در مرز روشنایی نگاه دارد، با دسـتان خـود زمینـة جـاودانگی بدی او را فراهم کردهاست .
اهریمن در این دوران آن قدر از نیروی خود استفاده می کند تا اینکه دیگر نیرویی برایش باقی نمی ماند و ناتوان و نابود می شود، جهان رو به نیکی و پاکی پیش می رود و بدی نیست و نابود می شود.
سرنوشـت اهـریمن در این متون برگرفته از سرنوشت اهریمن و دیوان در اوستای نو است که آن را مـی تـوان بـه دو دسـتة کلـی سرنوشت اهریمنی و سرنوشت دیوـ انسانی تقسیم کرد.
این سرنوشت اهریمن برگرفته از چالشهای روانی و درونی انسان و زاییدة تفکر خرد ورزانه و فلسفی او در برابر مسألة خیر و شر در نظام آفرینش است ، به - ویژه در دوران آمیختگی نیکی و بدی."