چکیده:
این مقاله از میان ابعاد مدیریت دانش، دو بعد ایجاد دانش و انتقال دانش را به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته و تلاش دارد عوامل اثرگذار در اجرای موفق این دو بعد مدیریت دانش در شرکت های کوچک انفورماتیک را شناسایی کند. جامعه ی آماری این تحقیق 48 شرکت از شرکت های عضو انجمن انفورماتیک ایران بوده و نمونه ی آماری تحقیق شامل 27 شرکت است. از این رو با طرح 17 فرضیه و استفاده از ابزار پرسش نامه و اجرای آزمون هم بستگی، رابطه ی میان هر یک از متغیرهای سازمانی را با این دو بعد اندازه گیری کرده است. متغیرهای 8گانه عبارتند از فرهنگ اشتراک دانش، فردگرایی، مستندسازی دانش، شبکه ی ارتباط های سازمانی، ابزارهای فناوری اطلاعات، دانش کارکنان از فناوری اطلاعات، نظام جبران خدمت های گروهی و نظام آموزش سازمان. نتایج تایید کرد که فردگرایی اثرگذاری منفی روی انتقال دانش دارد. اثرگذاری مثبت دانش کارکنان از فناوری اطلاعات بر بعد انتقال دانش و رابطه ی مثبت جریان ارتباط های غیرمتمرکز سازمانی بر هیچ یک از دو بعد تایید نشد.
This paper studies the two dimensions of knowledge management، namely: knowledge creation and knowledge transfer as dependent variables aimed at introducing effective factors towards their successful implementation in informatics small firms. Thus seventeen hypotheses and a test of their correlation measured the relationship between independent variables and the two dimensions. A questionnaire was used for data gathering from 27 informatics small firms. The independent variables included: culture of knowledge sharing، individualism، knowledge documentation، organizational communication network، IT tools، IT knowledge، rewarding system، and organizational education system. The results show that individualism has a negative effect on knowledge transfer. The positive effect of IT knowledge on knowledge transfer was not confirmed، nor did the positive relationship of communication network on either the knowledge creation or knowledge transfer.
خلاصه ماشینی:
دانشجوی دکتری مدیریت رسانه دانشگاه تهران ، ایران (تاریخ دریافت مقاله : ١٣٨٨/١١/١٣، تاریخ تصویب : ١٣٨٩/١٠/١١) چکیده این مقاله از میان ابعاد مدیریت دانش ، دو بعد ایجاد دانش و انتقـال دانـش را بـه عنـوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته و تلاش دارد عوامل اثرگذار در اجرای موفـق ایـن دو بعـد مدیریت دانش در شرکت های کوچک انفورماتیک را شناسایی کند.
حتـی در زمـان خـدمت آن هـا در شـرکت نیـز استفاده ی همه ی بخش های شرکت از دانش این متخصـصان یـا دانـش موجـود در سـازمان به نحو مناسب یک مساله ی مهم بوده و اهمیت خاص این موضوع در ایجـاد مزیـت رقـابتی بـرای شـرکت هـای کوچـک و در نتیجـه کمـک بـه شـکوفایی اقتـصادی کـشور بـا رشـد کسب وکارهای کوچک و ارتقای کارآفرینی اسـت .
بـا توجـه بـه ضـرورت موضـوع ، ایـن تحقیـق تمرکـز خـود را بـر شناسـایی عـواملی قـرار داده و مـدیران شـرکت هـای کوچـک انفورماتیک با استفاده از آن ها بتوانند مدیریت دانش در شرکت های تحت مدیریت خود را توسعه دهند تا به مزیت رقابتی در بازار با رشد سریع و متغیر این صنعت دست یابند.
باتوجه به این امر مساله ی اصلی تحقیق را می توان به این شکل بیان کرد کـه «چگونـه مـی تـوان بـه ایجاد دانش و انتقال دانش در شرکت های کوچـک فعـال در صـنعت انفورماتیـک کمـک کرد؟» برای دست یابی به راه کاری برای این مساله ، از میان ابعاد گوناگون مدیریت دانـش ، دو بعد ایجاد دانش و انتقال دانش به عنوان اثرگذارترین ابعاد که اثرگذاری مهمـی بـر روی پیاده سازی مدیریت دانش داشته مورد توجه قرار گرفتـه و تـلاش شـد عوامـل اثرگـذار در توسعه ی این دو بعد در شرکت های کارآفرین شناسایی شوند.