چکیده:
در این مقاله ابتدا با اشاره به مبانی نظری، ابعاد تحقیق، الگوی تحلیلی استخراج شده است. هم چنین با توجه به این که در این تحقیق از 124 صاحب نظر در زمینه ی آموزش کارآفرینی (شامل اساتید، کارشناسان مراکز و دفاتر کارآفرینی دانشگاه ها و دستگاه های اجرایی که بالغ بر 21 دستگاه می شود) با پرسش نامه نظرسنجی شده، روش تحقیق این پژوهش از نوع پیمایشی است. سوال های پرسش نامه در مورد انواع آموزش کارآفرینی، عناصر نظام آموزش، مراحل خط مشی گذاری و نهادهای خط مشی گذاری در قالب مقیاس 5 گزینه ای لیکرت و گزینه ی صفر (بدون اثرگذاری) طراحی شده است. برای ارزیابی پایایی پرسش نامه از شیوه ی آلفای کرونباخ (برابر 94درصد) و روایی این ابزار از روش نظرسنجی از خبرگان استفاده شد و پس از احصاء نظرات و گردآوری اطلاعات و با تکنیک های آماری مناسب به سوال های تحقیق پاسخ داده شد. در پایان نتایج و یافته های تحقیق به تفکیک نهادهای خط مشی گذار، عناصر خط مشی گذاری در وضعیت موجود، وضعیت مطلوب و فاصله وضع موجود و مطلوب بررسی و ارایه شده است. در یافته های تحقیق نیز مشخص شده است که کدام نهاد در چه مرحله ای از خط مشی گذاری و درباره ی چه عنصری باید نقش آفرینی کند.
This study comes up with an analytical model based on a survey method. The data have been collected through a questionnaire distributed among 124 experts in the area of entrepreneurship education and training. The target group is composed of professors، instructors and specialists at the entrepreneurship centers and other administrative agencies adding up to 21 establishments. The questions had been based on the policy-making procedures and functions of the policy-making bodies in the form of Likert five muliple choice scale and a zero-sum choice. The Alpha Cronbach Method (94%) has been used accompained by the opinion poll in terms of validity and reliability. the analysis of the collected data demonstrates the gap between the status quo and the ideal situation، taking into the account policy-making factors: Accordingly the research findings have specified the role that an entity can play with regard to the stage of policy-making and factors involved.
خلاصه ماشینی:
در مطالعه های اکتشافی به عمل آمده چنین نتیجه گیری شد که نظام آموزش کارآفرینی در ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و دارای یک نظام منسجم خط مشی گذاری نیـست و در وضعیت موجود مراجع اجرایی خط مشی ها دقیقا مشخص نشده و اجرای خط مشی ها بـه شکل مطلوب انجام نمی شود و هم چنین مرجع و رویه ای برای نظارت بر حسن اجـرای ایـن خط مشی ها وجود ندارد.
یافته های این تحقیق پاسخ گوی این سوال ها خواهد بود که "در وضعیت مطلوب تنظـیم و تـدوین خـط مـشی هـای آمـوزش کـارآفرینی بایـد از سـوی چـه مراجعـی انجـام شـود؟ اجـرای خـط مـشی هـا توسـط چـه مراجعـی انجـام شـده و ارزیـابی خط مشی های اجرا شده چگونه انجام شود؟ در این تحقیق الگوی خـط مـشی گـذاری بـرای آموزش غیررسمی کارآفرینی در کشور شناسایی و تبیین می شود.
بـرای ترسـیم ایـن الگـو لازم اسـت مطالعه ی اکتشافی انجام شود، از این رو چارچوب مفهومی با توسل به روش های زیر ترسیم شده است : • مصاحبه با ١٠ نفر از اساتید و خبرگان کارآفرینی ؛ • مطالعه ی اسناد و مدارک که ضمن مطالعه ی متون مربوط به ادبیات خط مـشی گـذاری ، مطالعه ی وسیعی در مورد سیاست های دولت درباره ی توسعه ی کـارآفرینی در ایـران و سایر کشورها (٢٠ کشور) و مراجع آموزش کارآفرینی در ایران انجام شد.
"Entrepreneurship education: towards a discipline–based framework", Journal of Management Development, Vol. 25, No. 1, pp.