چکیده:
بررسی ویژگی های قدرت های بزرگ از حیث تاثیر گذاری بر مولفه های روابط بین الملل و نیز ایفای نقش در مناطق و قلمروهای ژئوپلیتیکی جهان به منظور تامین منافع خود از اهمیت خاصی برخوردار است. بحث هژمونی از جمله همین ویژگی هاست که به طور خاص در مورد آمریکا باید مورد مداقه قرار گرفته و ابعاد و ویژگی های آن تبیین گردد. برای بازشناسی بهتر روندی که آمریکا برای تثبیت هژمونی خود بکار گرفته است، باید به یکی از مولفه های مهم در این میان که همانا موضوع قدرت نظامی است، پرداخته شود.
مقاله حاضر با رویکرد ژئوپلیتیک، بحثی پیرامون مفاهیم هژمونی (تعاریف و ویژگی ها، قدرت هژمونیک و مکانیزم های متصور برای تثبیت هژمونی) ارائه نموده و در ادامه، ابعاد مختلف هژمونی آمریکا، فرصت ها و چالش های پیش روی و نیز جایگاه قدرت نظامی این کشور را برای تثبیت هژمونی خویش در جهان مورد توجه قرار داده و در انتها به نتیجه گیری پرداخته است.
It is important to study the characteristics of the great powers and the way these features affect the features of international relations and how they influence their role in the world geopolitical areas in order to secure their own interests.
One of these characteristics which should be studied exclusively about the United States is “hegemony”. One of the parameters of hegemony is military power. Attempts have been made in the present paper to discuss through geopolitical approach the concepts of hegemony، hegemonic power، mechanism for hegemony as well as US hegemony، its challenges and opportunities as well as the role of military power in consolidation of US hegemony.
خلاصه ماشینی:
"3-یافتههای تحقیق با توجه به موضوعات مورد بررسی در این مقاله میتوان دریافت که برخی از عوامل زمینه رابرای هژمونیگرایی آمریکا در صحنه بینالملل آماده نموده و ادامه این راه را تسهیل مینمایند ودر مقابل عوامل و زمینههای چندی نیز وجود دارند که میتوانند به عنوان چالش در برابرهژمونیگرایی این کشور بروز نمایند؛در ادامه این عوامل مورد توجه قرار گرفتهاند: 3-1-عوامل زمینهساز و تسهیلکننده هژمونی -دارابودن قدرت ساختاری در نظام بنالملل؛ -برتری نسبی در عرصههای نرمافزاری و سختافزاری بویژه پس از جنگ سرد و بافروپاشی شوروی؛ -تفوق سیاسی نظامی برای امکان تحمیل اراده به دیگران؛ -سابقه طولانی و تعریف شدۀ بهرهگیری از قدرت نظامی برای مداخلهجویی در نقاطمختلف جهان،در سیاست خارجی آمریکا؛ -توجه ویژه به موضوع بازدارندگی در استراتژی نظامی آمریکا؛ -حضور نظامیگرایان در رهبری دستگاه سیاست خارجی آمریکا بویژه پس از سال 2000؛ -جلوه مطلوب هژمونی آمریکا به دلیل ناتوانی برخی از دولتها در رسیدن به فهم مشترکدر خصوص مسائل منطقهای؛ -منازعات منطقهای؛دستاویزی برای نظامیگری آمریکا با عنوان«تلاش برای امنیت جهانی»؛ -سابقه حضور نظامی مستقیم در نقاط مناقشهخیز جهان ازجمله منطقه خاورمیانه و اتخاذتصمیمهای یکجانبه؛تلاش برای اثبات توان این کشور در شکلدهی تحولاتبینالمللی؛ -بهرهگیری از بودجه بالای نظامی عاملی برای تداوم تفکرات هژمونیگرایی.
؛ قدرت ساختاری:توانایی ایجاد قوانین،نرمها و روشهای عملیاتی در ابعاد مختلف سیستمبینالملل؛ قدرت داخلی پشتیبان اعمال خارجی:جذب حمایت داخلی از ملزومات قدرت هژمون برایاعمال نفوذ در عرصه جهانی است؛لذا،براساس شاخصهای گفته شده،آمریکا در سالهای یساز جنگ سرد،برتری نسبی را در عرصههای مختلف نرمافزاری و سختافزاری فراهم کردهاست(امینیان،1384:58)و اکنون،به عنوان تنها ابرقدرت باقی مانده جهان،فرصت بیشتری رانسبت به گذشته جهت شکل دادن جهان منطبق با منافع و ارزشهای خود دارد و تصور بر ایناست که این کشور قدرت نظامی بینظیرش را حفظ خواهد نمود و به اعمال نفوذ سیاسینامتناسب بر امور بینالمللی ادامه خواهد داد(کگلیو ویتکف،1382:796)."