چکیده:
منطقه گرایی از اواخر دهه 1980 در سیاست جهانی و تئوری های روابط بین الملل نمود بارزی یافت اما ادبیات مطالعات منطقه ای و بویژه امنیت منطقه ای مدل مورد نیاز را برای تحلیل امنیت منطقه ای ارائه نمینماید. از این منظر هدف مقاله ارائه چارچوب یا مدل تحلیلی امنیت منطقه ای است. اصولا در سیستم پیچیده درک امنیت واحدها بدون توجه به شبکه منطقه ای امکانپذیر نمی باشد. به این دلیل مقاله بر اساس تئوری شبکه و همچنین پارادیم ژئوپلیتیک، مدلی را طراحی می نماید که درک پیچیدگی های امنیت منطقه ای را امکان پذیر ساخته و چگونگی ارتباط اجزاء متفاوت آن با یکدیگر را نشان می دهد. سرانجام نیز شبکه خاورمیانه به عنوان یک نمونه موردی تجزیه و تحلیل خواهد شد.
Regionalism has become very prominent in the global politics and theories of international relations since 1980، but the literature of regional studies، particularly model of regional security، do not offer the needed model for the analysis of regional security. Hence، the objective of the present paper is to offer a framework or an analytical model for the analysis of regional security. In fact، in the complicated system of analysis of security، the understanding of the security of units is not possible without understanding the regional network. Attempts have been made to offer a model based on network theory and geopolitical paradigm to make the understanding of the regional security and connection of different components possible. The Middle East network has been studies as a case.
خلاصه ماشینی:
"در این راستا به طور کلی پیامدهای زیر قابل مشاهده میباشند: 1-تداوم خوشهای بودن شبکه و به همین دلیل شکل دادن به یک رژیم امنیتی و یا همکاری جامع در شبکه مذکور بسیار مشکل خواهد بود؛ 2-فراوانی،گسترش و تشدید مداخلات خارجی به دلیل جایگاه شبکه از بعد ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیک(نقش آن در صحنه عملیات)و حساسیت چرخه جهانی قدرت به آن فراوانی مداخله خارجی مشاهده میگردد؛ 3-عدم مدیریت ورودیهای خارجی به دلیل خوشهای بودن شبکه و عدم مدیریت بومی آن؛ 4-جغرافیای سیاسی شبکه و ساختبندی جمعیتی آن مرزهای شبکه را آسیبپذیر نموده و به همین سبب تغییر مرزبندی درونی شبکه بویژه زمانی که با مداخله خارجی همراه میشود امکان شکلگیری تهدیدات شدید امنیتی در منطقه را به همراه خواهد داشت،موضوعی که بخشی از آن را در طرح خاورمیانه جدید میتوان مشاهده کرد؛ 5-عدم وجود جامعه امنیتی جامع در شبکه ولی وجود الگوهای رفتاری مدیریتی متمایز در خوشهها؛ 6-آسیبپذیری نظامهای سیاسی منطقه از مداخله خارجی ولی به صورت متمایز؛ 7-فراوانی پایگاهسازی در منطقه از سوی قدرت خارجی و تبدیل شبکه به صحنه عملیات قدرت مداخلهگر و همپیمانان آن؛ 8-دوگانه بودن هدف پایگاهسازی در شبکه خاورمیانه:هدف قرار دادن برخی واحدهای منطقه در کنار واحدهای برون منطقه و تقویت صحنه عملیات استراتژیک.
در مدلسازی مذکور از دو دیدگاه بهره گرفته شده است؛نخست دیدگاه شبکه و کاربرد آن در مطالعات امنیت منطقهای است این دیدگاه ضمن یاریبخشی در تعریف چارچوب فیزیکی مدل و گستره منطقه سببساز این تحول نیز خواهد شد که منطقه ژئوپلیتیکی صرفا در قالب سنتی یعنی بر اساس برداشت قدرتهای بزرگ تعریف نخواهد شد بلکه این متغیر در کنار دیدگاههای درونی و از منظر واحدهای موجود در یک گستره خاص ارتباطی قرار میگیرد و بنابراین مرزبندیهای مناطق ژئوپلیتیکی از حالت سنتی و کلاسیک خارج میشود."