چکیده:
یکی از نظریه های معروف درباره اعجاز قرآن، نظریه «صرفه» است. این نظریه از گذشته های دور موافقان و مخالفانی داشته و هر گروه برای اثبات سخن خویش به دلایلی تمسک کرده اند. از سوی دیگر، این نظریه با برخی اندیشه های کلامی نیز پیوندی دیرینه دارد که قابل بررسی است. صرفه با گذشت چند سده از تولد آن، رفته رفته به بوته نقد قرآن پژوهان آمد و میدان گفتمانی را به وجود آورد که هنوز هم ادامه دارد. در این میان، آنچه طرح مجدد این موضوع را ضروری ساخت، تلاش های برخی نویسندگان در سطح رسانه های چاپی و الکترونیکی است که با طرح شبهات و دلایل جدید، به اثبات آن چشم دوخته اند؛ همچنین برخی شبهات کتاب الموضح که حدود یک دهه پیش برای نخستین بار منتشر شد؛ از این رو، این نوشتار به منظور بررسی آخرین دلایل طرفداران این نظریه و نقد و بررسی آنها تدوین یافته و مسیر منطقی کشف حقیقت را با رویکردی معطوف به پاسخ به شبهات روز و تکمیل برخی پاسخ های گذشتگان، به وسع و سهم خویش ترسیم می کند. البته در طی این مسیر، از توجه به مهم ترین شبهات پیشینیان که در برخی موارد زیربنای شبهات معاصران است، نیز غفلت نکرده است.
One of the famous theories regarding Quran's miracle is the theory of "Sarfeh". This theory has had pros and cons from the very past and each have presented some reasons to prove their idea. On the other hand this theory is related with some theological ideas which should be investigated. Although there are many centuries after its birth، the theory of sarfeh was gradually criticized by Quran researchers and has created a discourse which is still in process. The new efforts of some writers – on the press or in the internet – who pose some questions and present some new reasons to prove this theory، and also the questions mentioned by Seyyed Mortaza in his Al-Moozeh – first printed ten years ago – has drawn me to repose this subject. Thus this article will investigate and criticize the latest reasons of the defenders of this theory and will try to find the reality; the approach of this article is to answer the posed questions and to complete some of the answers of previous scholars. I have also paid attention to the most important questions of the ancestors which are، in some cases، the base of contemporary questions.
خلاصه ماشینی:
"شاهدانی مانند ولید بن مغیره مخزومی که سخن پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم را مشابه کلام انس و جن ندانسته است (ابن هشام،[بیتا]،ج 1،ص 293-294)و نیز نضر بن حارث،عتبة بن ربیعة،انیس بن جنادة و برخی دیگر که بر برتری اعجابآور قرآن شهادت دادهاند و شهادت آنها در تاریخ ثبت شده است،یا شاهدانی بسان لبید شاعر که به لذت و حلاوت قرآن،شعر سرودن را رها کرد و بسیاری دیگر که جمعآوری نظریات و سخنان آنان خود کتابی مستقل میطلبد (ر.
o} &%06622SBQG066G% دارد که میبایست در کلام گذشتگان عرب مانند قرآن یافت میشد؟ ب)چه تلازمی بین صرفه و خلق مانند قرآن پیش از تحدی وجود دارد؟صرفه نمیگوید که منع الهی با تحدی و حین نزول به وجود آمده است؛به دیگر سخن،وقتی خدا میخواهد در آینده قرآن را نازل و در آن تحدی کند،از کجا معلوم که از همان زمان حضرت آدم علیه السلام این منع را برقرار نکرده باشد تا بعد به مشکل برخورد نکند؟ ج)بر فرض ضرورت ظهور آثار مانند قرآن پیش از تحدی،ضرورت نقل از کجا به دست آمد؟ما نقلهایی از جاهلیت داریم که مانند قرآن را برای ما روایت میکند؛برای مثال،امرئ القیس در مصرعی گفته است:«اقتربت الساعة و انشق القمر»یا مواردی هست که به برخی صحابه نسبت داده شده که بر آیات قرآن سبقت گرفته و بخشی از آیات را قبل از نزول بر زبان جاری کردهاند."