چکیده:
«نقل به معنا» یعنی گزارشگر، مضمون و محتوا را به شنونده منتقل کند، بیآنکه اصراری بر نقل عین سخن یا حادثه داشته باشد. قرآن کریم نیز، گاهی سخنانی را از افراد مشخصی با عبارات متفاوت و مربوط به یک جریان خاص نقل کرده یا یک حادثه را از زوایای متفاوت، گزارش کرده است. شواهد اثباتکننده وقوع این موضوع در قرآن عبارت است از: غیرعرب بودن برخی افرادی که در قرآن، سخن آنان نقل شده است؛ اعجاز قرآن و عدم امکان هماوردی؛ تفاوتهای تعبیری قرآن در نقل یک جریان یا گفتار؛ رعایت فواصل آیات؛ و نقل زبان حال در قرآن. با توجه به آگاهی کامل گزارشگر، یعنی خداوند متعال، به ویژگیهای زبانی، معنای سخن به صورت کامل، منتقل شده و به گونهای در تعابیر تصرف شده که مقصود واقعی گوینده اصلی، با تعبیری فصیح و بلیغتر بیان شده است. باور به وجود نقل به معنا نتایج متعددی در برخی از علوم اسلامی مانند فقه، تفسیر و علوم قرآنی دارد؛ از قبیل: جواز نقل به معنا در گزارشها، پاسخ به شبهه ناهماهنگی در نقلهای قرآن، و دفاع از واقعنمایی زبان قرآن. روش این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است.جان برتن، قرآنپژوه انگلیسی معتقد است: قرآنی که امروزه در دست ماست، توسط حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله گردآوری شده است. مسئله نسخ تلاوت و بقای حکم، مهمترین علت حذف نقش پیامبر صلیاللهعلیهوآله در جمعآوری قرآن است. موضوع نسخ تلاوت و بقای حکم، واقعیت خارجی ندارد. بهرغم نکات مثبتی که در نظریه برتن وجود دارد، نقدهای اساسی نیز بر برخی از ارکان آن وارد است. اطلاعاتی که برتن در پژوهشهای خود ارائه داده، نشان میدهد که روایات جمعآوری قرآن در قرن سوم هجری رو به گسترش و تکامل نهاده است. حال آنکه طبق پژوهشهای دقیق، این روایات در منابع دو قرن نخست نیز وارد شده است. با اینهمه، وی سعی نکرده توضیح دهد که آیا هیچ منبعی، ترسیم وی از تکامل این روایات را از نظر تاریخی تأیید میکند. یا خیر. همین امر مهمترین نقد وارد بر تحقیقات برتن درباره روایات تدوین قرآن است. این نوشتار به روش تحلیلی ـ توصیفی نگارش یافته است.
خلاصه ماشینی:
"در داستان خلقت حضرت آدم علیهالسلام و فرمان خداوند به فرشتگان در خصوص سجده بر آدم و در نهایت، استنکاف شیطان از سجده، گفتوگویی میان خداوند و ابلیس صورت گرفته که با وجود وحدت حادثه، گزارش قرآن از سخنان رد و بدل شده تفاوتهایی دارد: برای مثال، در آیات 12ـ18 سوره «اعراف» تمامی این گفتوگوها بدین تعابیر نقل شده است: «قال ما منعک ألا تسجد إذ أمرتک قال أنا خیر منه خلقتنی من نار وخلقته من طین قال فاهبط منها فما یکون لک أن تتکبر فیها فاخرج إنک من الصاغرین قال فأنظرنی إلی یوم یبعثون قال إنک من المنظرین قال فبما أغویتنی لأقعدن لهم صراطک المستقیم ثم لآتینهم من بین أیدیهم ومن خلفهم وعن أیمانهم وعن شمآئلهم ولا تجد أکثرهم شاکرین قال اخرج منها مذؤوما مدحورا لمن تبعک منهم لأملأن جهنم منکم أجمعین.
49 دیدگاه یادشده از این لحاظ تأملپذیر مینماید که هیچگونه تلازمی میان نقلهای متفاوت در گزارشهای قرآن و غیرواقعی بودن داستانهای آن وجود ندارد؛ زیرا نقل به معنا از روشهای عقلایی متداول در نقل سخنان دیگران است و با اصل امانتداری در نقل و واقعنمایی آن منافات ندارد؛ بخصوص با توجه به اینکه نقلکننده سخن، یعنی خداوند متعال، از تمامی مواضعات زبانی و ریزهکاریهای ادبی کلام، و نیز از مافیالضمیر گوینده و شرایط حاکم بر صدور سخن و واقعیتهای بیرونی مربوط به سخن، کاملا آگاهی دارد و مقصود گوینده را با بیانی گویاتر و رساتر به شنونده منتقل میکند."