چکیده:
نخستین توجیه برای چرایی مجازات متناسب، رویکردی فایده گرایانه است که بیش از دو قرن پیش بوسیله سزار بکاریا و جرمی بنتام بیان شده است. در این دیدگاه عدم تعیین مجازات متناسب با شدت جرم ارتکابی به تضعیف کارکرد بازدارنده مجازات منجر خواهد شد. امروزه نظریه پیشگیری عام مثبت، نظریه غالب تعیین کیفر در حقوق کیفری آلمان است. این اصطلاح با هدف تمایز آن با اصطلاح سنتی بازدارندگی عام تدوین یافته است. این نظریه بر کارکرد مثبت مجازات در تقویت ارزش های اخلاقی، حمایت از شیوه های رفتاری مطلوب و تقویت احترام و اعتماد به قانون تاکید می ورزد و از این طریق در پی کاهش ارتکاب جرم در جامعه است.
The first account of the principles of proportionate sanctions was utilitarian، and was provided over two centuries ago by Cesar Beccaria and Jeremy Bentham. Failure to observe the principles of proportionality in sentencing would be weaken the deterrent function of punishment. Currently، theory of Positive General Prevention is the dominant theory of punishment in German criminal law. This term was constructed in Germany to make a different between traditional term "general deterrence" and "positive general prevention". This theory emphasizes on positive function of punishment through strengthening the morality، supporting the desired attitudes and ways of behaving، and strengthening the respect and trust in law. The final purpose is crime rate reduction in society.
خلاصه ماشینی:
"همچنین در پی یافتن پاسخ این پرسش هستیم که چگونه میتوان با اعمال مجازات متناسب به بازدارندگی از جرم دست یافت؟از سوی دیگر،نظریه غالب تعیین کیفر در کشور آلمان با عنوان پیشگیری عام مثبت )noitneverP lareneG evitisoP( با پیوند زدن مفاهیمی از نظریههای سزاگرا و فایدهگرا با تأکید بر تعیین مجازات متناسب با تقصیر مجرم نیز متأثر از مفهوم مجازات متناسب در چارچوب نظریۀ بازدارندگی است که به توضیح آن نیز میپردازیم.
این استدلال نیز در نهایت یکی از جنبههای نظریه بازدارندگی از جرم است؛زیرا مبتنی بر این ارزیابی است که مجازات متناسب و عادلانه بر وجدان اخلاقی شهروندان در برابر ارتکاب جرم تأثیر مثبت میگذارد و به نوبه خود حقوق کیفری را قادر میسازد که رسالت پیشگیری ار ارتکاب جرم را به انجام برساند.
اما باید اضافه کرد که دلایل بسیار محدود وجود دارد که نشان دهد تأثیر مجازات بر پیشگیری از ارتکاب جرم به جای اثربخشی مستقیم از راه ارعاب و تهدید به اعمال مجازات،به طور غیر مستقیم از طریق سازوکار تقویت و ارتقاء هنجارهای اخلاقی و اجتماعی شهروندان به نتیجه میرسد )61:dibI( .
نظریه پیشگیری عام مثبت مبتنی بر وجود این یکپارچگی و همبستگی هنجارهای اجتماعی است؛زیرا افراد جامعه با مشاهده و درک مجازات ناقض هنجار و تقبیح عمل وی در درون خود،هنجارها را تقویت میکنند و اهمیت تعیین مجازات متناسب با جرم ارتکابی از همین نکته نشأت میگیرد؛زیرا تا زمانی که حس تعادل و تناسب در اجرای قوانین و رعایت هنجارهای اجتماعی در درون افراد جامعه شکل نگیرد آنها با تردید به تقبیح اعمال مجرمانه خواهند نگریست."