چکیده:
مقایسه «ابرمرد» نیچه و «انسان کامل» اقبال لاهوری موضوع این نوشتار است تا وجوه افتراق و اشتراک آنها هویدا شود. هر دو فیلسوف رویکردی نو و بدیع به «انسان آرمانی» دارند . ابرمرد نیچه برای نخستین بار بوسیله خود او بیان شده است. انسان کامل تعبیری است که در سپهر اندیشه اسلامی، نخستین بار توسط محی الدین عربی به کار برد. با وجود این، اقبال نیز در تبیین مفهوم انسان کامل به شیوه تقلیدی صرف عمل نکرد، بلکه به گونه ای تاسیسی، تاریخ اندیشیدن درباره انسان کامل را توسعه و تعالی بخشیده است. توجه و علاقه اقبال به نیچه و شباهت های انسان آرمانی آنها سبب شده تا عده ای به اشتباه این دو مفهوم را یکی انگارند. نیچه از مطرح ترین فیلسوفان معاصر غرب در ایران و اقبال، شناخته شده ترین فیلسوف معاصر مسلمان در غرب است. «ابرمرد» و «انسان کامل» دایرمدار و مهم ترین حاصل فکری آنهاست .
In this article، the Nietzsche، s superman and the “perfect man” by iqbal lahoori are compared to the find and share their differences and similarities. Both philosophers have an innovative new approach to the “ideal man”. Nietzsche is one of the most well known conetemporary philosophers in the west and iqbal lahoori is the most well known conetemporary philosophers in the west. ”superman” and “perfect man” are the most significant product of their thought. The present article tries to out line and compare the main idea and ideals of the philosopher about the promised man upon which there is more consensus.
خلاصه ماشینی:
ابرمرد نیچه برای نخستینبار بوسیلۀ خود او بیان شده است.
انسان کامل اقبال از ابرمرد نیچه متأثر نبوده است.
سئوال اصلی این است که چه وجوه افتراق و اشتراکی میان ابرمرد نیچه و انسان کامل اقبال وجود دارد.
فرضیۀ اصلی مدعی است که ابرمرد نیچه و انسان کامل اقبال هم مشابه هستند و هم مفارق.
خواهیم دید که ابرمرد نیچه هرگز تحقق نمییابد؛اما انسان کامل و آرمانی اقبال،موافق با همین نظر تیلیش قابل تحقق است.
اما انسان کامل اقبال و جامعه امتی او در عین حالی که آرمانی است،عناصر واقعیت نیز در آن محرز است.
اما انسان کامل اقبال چیزی صرفا در آینده و برای رهایی از روزمرگی در زمان حال نیست؛بلکه تاریخ اسلام و عرفان مشحون از آن است.
ابرمرد نیچه و انسان کامل اقبال به مثابۀ سنجه و مقیاس داوری عمل کرده و انتقاد آنها از جامعه و انسان زمانهاشان تا حدی حاصل تصورشان از انسان آرمانی بوده است.
ابرمرد نیچه در صورت وجود مربوط به آینده است و همانند انسان کامل اقبال مصداق پیشینی ندارد(پیرسون:1375:155).
مرتضی مطهری نیز اذعان میکند که انسان کامل نیچه، آرمانی در آینده است(مطهری،1389:220).
محمد بقایی احتمال میدهد که با توجه به آشنایی نیچه با فرهنگ ایرانی،نیچه مفهوم ابرمرد را از«رستم دستان»و«شیر خدا»گرفته باشد که از ترکیب انسان آرمانی مولانا پدید میآید(بقایی،1379:69).
سادهانگاری است که تا این اندازه ابرمرد نیچه را به انسان کامل در اسلام نزدیک کنیم.
ابرمرد نیچه نیز همسان با انسان کامل اقبال منشأ تحول میشود و عملگرا است.