چکیده:
سیاست خارجی، چهار عامل اصلی دارد: شناخت محیط بین المللی برای فهم وقایع جهانی، تهیه نقشه کلان یا استراتژی برای تامین منافع ملی، تهیه طرح های عملیاتی یا تاکتیک های اجرایی برای تحقق استراتژی ملی و سازماندهی و هدایت نیروها برای تحقق تاکتیک ها. تهیه و اجرای سیاست خارجی به شرایط داخلی، فشارهای خارجی، نوع برداشت زمامداران از سیاست خارجی سایر کشورها، فهم وقایع جهانی، برداشت ذهنی کارگزاران تصمیم گیر از محیط پیرامونی و دستگاه دیپلماسی کارآمد بستگی دارد. اگر مناسبات خارجی، فاقد عناصر چهارگانه نام برده باشد، می توان به جای تعبیر سیاست خارجی از مفهوم روابط خارجی سخن به میان آورد. نگارنده کوشش می کند با تکیه بر برخی منابع معتبر دوران قاجار به این پرسش پاسخ دهد که ماهیت و شیوه اداره مناسبات فرامرزی در دوران پادشاهی قاجاران، بیشتر به سیاست خارجی مانند بوده است یا به روابط خارجی؟
Foreign policy is based on four main factors: understanding international environment، preparing a strategy for protecting national interests، devising a tactical plan for the implementation of the strategy، and diplomacy، or organizing diplomats for the implementation of the tactics. Designing and implementing foreign policy is dependent on the internal situation، external pressures، statesmen's perception from other countries foreign policy، understanding global events، decision-makers' perception from international arena، and efficient diplomacy. If the above factors are missing، we can only talk of foreign relations، rather than a foreign policy. Relying on the most credited historical references on the Qajar era، the author tries to answer the question as to whether the nature and method of organizing extra-territorial relations، in that era، points to foreign relations or a foreign policy
خلاصه ماشینی:
نگارنده کوشش مي کند با تکيه بر برخي منابع معتبر دوران قاجار به اين پرسش پاسخ دهد که ماهيت و شيوه اداره مناسبات فرامرزي در دوران پادشاهي قاجاران ، بيشتر به سياست خارجي مانند بوده است يا به روابط خارجي ؟ واژگان کليدي : قاجاريه ، سياست خارجي ، روابط خارجي ، نظام بين المللي ١.
در اين مقاله ، نگارنده از دانش روابط بين الملل ، مؤلفه هايي همچون سياست خارجي و روابط خارجي و تصميم گيري را به طرزي برساخته است تا بتواند به پرسش بنيادين پژوهش پاسخ دهد و از متن هاي مستند تاريخي ، مکتوبات گوناگون را که بر برخي خاطرات و اسناد و نامه ها مبتني است ، در کنار هم قرارداده است تا با مددگرفتن از آنها درک کند که در باره مفهوم مناسبات خارجي عصر قاجار، چگونه مي توان انديشيد.
(ناطق ،١٣٥٧: ١٣) اين بي اطلاعي ها از نظام بين المللي و به ويژه وضع همسايگان قدرتمند مداخله جو، گاهي سبب ساز وقايعي مسخره آميز مي شد؛ مثلاتحريض فتحعلي شاه انگليس رابه جنگ باروس درهمراهي باايران وتحريک وتحريض روس براي حمله به ترکمانان ،اظهارات مضحکانه فتحعلي شاه درباب گردن زدن روس به يک ضربت شمشيرواصرارناصرالدين شاه والتماس براي دعوت شدنش به روسيه ويک سفرديگرفرنگ (ناطق ،١٣٥٧: ٢٠٧-٢٠٦-١٢٦-١٢٤)،بيانگرسياست خارجي است يا روابط خارجي ؟ دقت کنيم : ناصرالدين شاه اصرار داشت که به دعوت روس ها چندروزي در سن پطرزبورگ اقامت کند و بدين منظور همه روزه نمايندگان دولت خود را به سفارت روسيه مي فرستاد تا به هر ترتيبي که شده دعوت نامه اي براي او دست و پا کنند.