چکیده:
آرمانشهرگرایی و اتوپیا از مفاهیمی است که با تولد اندیشه در آدمی همزاد شده و اندیشمندان بسیاری به تدوین آن و بیان عصر طلایی و مطلوب خویش پرداختهاند. از این میان، «اتوپیای تامسمور» جایگاه ویژهای دارد؛ زیرا از عصر رنسانس، نخستین اتوپیای ترسیم شده به شمار میرود که از اومانیسم تأثیر بسزایی پذیرفته و به بیشتر عرصههای زندگی بشری از جمله اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و توجه کرده است.این نوشتار به نقد معیارهای ارزشی اتوپیای تامسمور دربارۀ کرامت انسانی میپردازد، با این بیان که اگرچه اتوپیای تامسمور در پی ارائه الگویی برای کرامت انسانی است، ولی به واقع نهتنها نتوانسته است چنین رسالتی را به نیکی انجام دهد، بلکه با تصویری نادرست از حقیقت انسانی او را در قفسی ذهنی پناه داده است و لذا میتوان به این واقعیت رسید که آرمانشهری که زاییدۀ عقل و تفکر بشری است، نمیتواند الگویی مناسب برای کرامت انسانی بهشمار آید و تنها آموزههای وحیانی میتوانند الگویی مناسب در قالب آرمانشهر مهدوی دغدغههای بشری و کرامت انسانی پاسخ گویند.
Utopias and utopianism is one of the concepts that is concomitant with the birth of human mind and many scholars attempted to formulate and express their own interpretation of favorite golden age and focused on it. Among them، Thomas Moore's utopia has a special place because since the Renaissance، it is the first utopia that is drawn to the influence of humanism and focused on many areas of human life، including economic، political، social aspects.
This paper discusses the values of utopia Thomas Moore about human dignity in critical light، contending that although it seeks to provide a model for human dignity this mission is not fully accomplished، in fact. Even more، a false impression of the reality of human has been sought in Thomas Moore's utopia due to its refuge in a mental cage، and therefore that utopian thinking drawn only from human reason may not be able to provide a comprehensive model for human dignity and the right model can be only considered in light of teachings from divine revelations and that human dignity can be full achieved in a utopia drawn by Mahdism.
خلاصه ماشینی:
"برابری تعریف شده در اتوپیای تامسمور تنها دربارۀ انسانهای برابر صدق میکند، در حالی که هیچگاه بهکارگیری استعدادها در انسانها نمیتواند برابر باشد، بلکه همواره کسانی هستند که نسبت به دیگران برجستگیهایی دارند که آنها را از دیگران متمایز میکند و حق دارند استعداهای خود را در عرصههای مختلف شکوفا نمایند و رنج و زحمت آنها هدر نرود و اشکال مهم مساوات مورد توجه اتوپیاسازان نیز از این جهت است؛ زیرا با نفی مالکیت خصوصی افراد و تحقق مالکیت عمومی و برابری اموال و داراییها، پیوسته به عدهای دیگر ظلم میشود و آزادی مالی انسانها سلب میشود؛ در نتیجه همۀ انسانها حکم کارگرانی را دارند که صاحب هیچ نقشی در بهبود اقتصاد یا بهرهمندی در امکانات بیشتر نیستند و هیچ کس نمیتواند بیش از آنچه برایش در نظر گرفته شده است، تلاش کند و مال و دارایی داشته باشد.
بنابراین به طور خلاصه میتوان اتوپیای تامسمور را چراغ سبزی برای استعمار دانست که این نوع استثمار و استعمار نوین و مدرن با آرمانهای بشری _ که مساوات و عدالت از جملۀ آنهاست _ منافات دارد؛ زیرا چنانکه آموزههای آسمانی در همۀ ادیان الهی اذعان دارند هر انسان در گرو عمل خویش است، یعنی جزا و پاداش باید بر اساس اعمال باشد، حکم عقل و سیرۀ عقلا نیز در طول تاریخ بر این امر استوار بوده است که سبک و سنگین بودن پاداش و جزا بر اساس اعمال متفاوت است و معمولا برای جلوگیری از جرم و اصلاح مجرمان انجام میگیرد، نه اینکه یک فرد یا گروه به خاطر برخی اشتباهات و گناهی که مرتکب میشوند برای ابد مورد استثمار قرار گرفته و از زندگی عادی محروم شوند، چنانکه در آرمانشهر مورد نظر به چشم میخورد."