چکیده:
مقاله حاضر برگرفته از پژوهشی دانشگاهی با عنوان «بازنمایی مفهوم شهروندی در مطبوعات ایران» است که با هدف بررسی چگونگی تفاوت در نحوه بازنمایی مفهوم شهروندی در روزنامه های اصلاح طلب و اصولگرا انجام شده است. در این مقاله به دلیل پر رنگ بودن وجوه کیفی مفهوم شهروندی از تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است. به این منظور سی سرمقاله از میان سرمقاله های شش روزنامه کثیرالانتشار متعلق به دو جریان سیاسی عمده کشور یعنی اصولگرایان و اصلاح طلبان انتخاب و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که از دید روزنامه های اصلاح طلب، حقوق سیاسی و مدنی بویژه آزادی بیان و انتخابات آزاد، مهمترین حقوق شهروندان به شمار می روند و از نظر روزنامه های اصولگرا، حقوق اقتصادی شامل رفاه، معیشت و اقتصاد، مهمترین مطالبات شهروندان را تشکیل می دهند؛ با این وصف، گفتمان مسلط شهروندی در ایران، گفتمان حقوق محور لیبرالی است. همچنین بررسی ها حکایت از آن داشت که سرمقاله ها از گفتمانهای سیاسی جاری(اصولگرایی و اصلاحات) به شدت تاثیر پذیرفته اند. به این معنا که تبیین حقوق شهروندی بیش از آنکه هدف غایی سرمقاله باشد، عرصه برای رویارویی و مبارزه طلبی گفتمانهای سیاسی رقیب است.
خلاصه ماشینی:
"برای انتخاب سرمقالهها،ابتدا تمام سرمقالهها بهطور اجمالی بررسی شدند و هریک از آنها که حد اقل یکی از مؤلفههای(به این مؤلفهها در فصل سه ذیل عنوان مفهوم شهروندی و حقوق و تکالیف آنها اشاره شده است)مرتبط با مفهوم شهروندی را در خود داشت به صورت اولیه انتخاب شدند و محقق در نهایت (1)-منظور از جناحهای سیاسی عمده،جناح راست موسوم به اصولگرایان و جناح چپ موسوم به اصلاحطلبان است از میان این تعداد،سرمقالههایی را که بیشترین قرابت و نزدیکی را با مفهوم شهروندی داشتند،برای تحلیل نهایی برگزید.
تبیین گسترش فضای سیاسی پس از روی کار آمدن اصلاحطلبان و افزایش مطالبه حقوق از سوی مردم به ویژه نسل جوان و طبقه متوسط تحصیل کرده،زمینه را برای شکلگیری چنین گفتمانی فراهم کرده بود،بنابراین در این سرمقالهها مفهوم حقوق شهروندی به عرصه رویارویی دو گفتمان رقیب بدل شده بود.
باید توجه داشت که آزادی اجتماعات،آزادی بیان و آزادی تشکیل احزاب بدون در نظر گرفتن ساز و کارها و زیرساختهایی که برای جلب مشارکت سیاسی عموم مردم لازم است نه تنها به تولد شهروند منجر نخواهد شد،بلکه ممکن است زمینههای بروز و ظهور دوبارۀ نظام استبدادی را نیز در درون خود پرورش دهد،چراکه فقدان تجربۀ مشارکت سیاسی در ادارۀ امور جامعه باعث میشود که درک درستی از مشارکت در جامعه به وجود نیاید و به جای بالا رفتن راندمان و ادارۀ بهتر جامعه،به هرجومرج و ناکارآمدی منجر شود.
به این معنا که هم گفتمان اصلاحات و توسعه سیاسی و هم گفتمان راست جدید از حقوق شهروندی به عنوان ابزاری برای تحمیل موضع فرادست خود و به محاق بردن گفتمان رقیب استفاده میکنند و در بسیاری از موارد،تنها در آستانۀ انتخابات یا رویدادهایی از این دست است که جلب مشارکت مردم و تحقق حقوق آنها به دغدغۀ جریانات سیاسی تبدیل میشود."