چکیده:
هدف مقاله حاضر این است که به چارچوب نظری قدرت نرم که از سوی
«جوزف نای» ارائه گردیده است؛ به عنوان چارچوب نظری مناسب به بررسی قدرت
نرم آمریکا در منطقه خاورمیانه بپردازد و تقابل نرم این کشور با جمهوری اسلامی
ایران را تحلیل نماید. چرا که قدرت های جهانی و منطقه ای همیشه برای تداوم و
افزایش قدرت خویش، سعی کرده اند، مدیریت تحولات نظام جهانی و منطقه ای را
کنترل کنند. خاورمیانه به عنوان یک منطقه ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک مهم با اهمیت
ویژه ای در معادلات نظام جهانی دارد تا جایی که تحولات درون این منطقه؛ توجه
قدرت های بزرگ، از جمله آمریکا به عنوان هژمون نظام جهانی و ایران به عنوان یک
قدرت منطقه ای و ضدهژمون، را به خویش معطوف داشته است. ایالات متحده آمریکا
با استفاده از قدرت نرم خود در منطقه خاورمیانه به مقابله با جمهوری اسلامی در سطح
منطقه ای می پردازد و سعی در تضعیف قدرت مانور جمهوری اسلامی ایران در منطقه
خاورمیانه دارد.
براساس این مبحث اجمالی مقاله حاضر درصدد است، ضمن بررسی قدرت نرم
به عنوان ابزار فرهنگی قدرت آمریکا در خاورمیانه با تحلیل جنگ نرم این کشور علیه
جمهوری اسلامی ایران بپردازد.
This paper aims to examine the US soft power in the Middle East and analyze the US soft confrontation with Iran through the theoretical framework proposed by Josef Nye. Global and regional powers have always tried to control the management of the global and regional developments in order to sustain and increase their own power. As a geopolitical and geostrategic region، the Middle East has a special significance in the global equations to the extent that this region’s developments have attracted the attention of major powers، including the US، as a hegemon on the global system، and Iran، as a regional، anti-hegemony power. Using its soft power in the Middle East، the US tries to confront with Iran at a regional leveland weaken its power. Based on this introduction، the current paper tries to examine soft power as a cultural tool for the US in this region and how this country uses this tool to confront with the Islamic Republic of Iran.