چکیده:
منطقه گرایی اقتصادی، از موضوعات معماگونه ای است که با وجود جذب علاقه پژوهشی فراوان، هنوز تعریف چندان قابل قبولی را کسب نکرده است. این موضوع، نه تنها با پرسش های عدیده پژوهشی روبرو است، بلکه نتایج ناهمگونی را نیز در جهان توسعه نیافته نسبت به جهان توسعه یافته پدید آورده است. با این حال، به نظر می رسد بحران مالی جهانی سال 2008 میلادی بتواند بخشی از ماهیت معماگونه آن را آشکار سازد. در پژوهش حاضر، نگارنده با استفاده از روش «پژوهش با شیوه های ترکیبی» و بررسی تحولات منطقه گرایی اقتصادی در یکصد و پنجاه سال گذشته، معتقد است که منطقه گرایی اقتصادی با قرار گرفتن در خدمت صاحبان انقلاب صنعتی و منطقه طبیعی اقتصادی، تاکنون چهار موج متمایز تاریخی را پشت سر گذاشته است که آخرین موج، حکایت از شکل گیری «نامنطقه گرایی» به جای منطقه گرایی دارد. با وجود این، به نظر می رسد بحران مالی جهانی سال 2008 میلادی، موج پنجم منطقه گرایی اقتصادی را در جهان به شکل منطقه سازی های فرهنگی، حول محور حکمرانی شایسته اجتناب ناپذیر کرده است
خلاصه ماشینی:
تعریف جغرافیایی یک منطقه اقتصادی چیست؟ آیا یک منطقه طبیعی اقتصادی وجود دارد؟ آیا منطقهگرایی اقتصادی، محصول جریان و حرکت کالاها و خدمات در یک محدوده جغرافیایی معین است یا از هماهنگی در سیاست خارجی کشورها پدید میآید؟ رابطه عامل سیاست با منطقهگرایی اقتصادی چیست؟ آیا منطقهگرایی اقتصادی، خود به خود در فضای بینالمللی پدید میآید 1 یا تابع شکلگیری محیطی خاص از سیاست و اقتصاد بینالمللی است؟ پیامدهای رفاهی ناشی از منطقهگرایی اقتصادی برای کشورهای عضو و نیز برای جهان به عنوان یک کل چیست؟ کدام اقتضائات سیاسی، حرکت به سوی منطقهگرایی اقتصادی را در یک محدوده سرزمینی تشویق میکند و کدام اقتضائات، مانع آن است؟ تأثیر منطقهگرایی اقتصادی بر منازعه یا همکاری منطقهای چگونه ارزیابی میشود؟ منطقهگرایی آزاد چیست؟ چرا شرق آسیا و جنوب امریکا، فقط به این نوع از منطقهگرایی رو آورده است؟ چرا در برخی منطقهگراییها، تلاش فراوانی برای نهادسازی انجام میشود و در برخی دیگر چنین نیست؟ چرا رشد منطقهگرایی اقتصادی، در سالهای اخیر با شاخصی به نام تعداد آرایههای تجارت ترجیحی 2 سنجیده میشود؟ تلویحات سیاستی ناشی از این امر، برای سرنوشت منطقهگراییهای جهان چیست؟ آیا جهان شاهد افزایش منطقهگرایی اقتصادی است یا با نامنطقهگرایی روبروست؟ آیا بحران مالی جهانی سال 2008 میلادی و انقلاب اطلاعات، ممکن است موجی از منطقهسازیهای فرهنگی را پدید آورد؟ تاکنون پرسشهایی از این قبیل، در ادبیات منطقهگرایی اقتصادی مورد پرسش یا بحث قرار نگرفته است.