چکیده:
در مقاله حاضر، با بررسی اجمالی روند تکامل در نظریه های توسعه نشان خواهیم داد که نظریه های توسعه در خلال 60 سال اخیر، دچار تحول شگرفی شده اند. در حالی که نسل اول اندیشمندان، الگوهای کلان نئوکلاسیکی و نسل دوم، عوامل مختلفی از سازوکار بازار تا سرمایه انسانی را مورد توجه قرار می دادند، در یک دهه اخیر، پارادایم حکمرانی به پارادایم غالب در اندیشه توسعه، تبدیل شده است. توجه به موضوع حکمرانی در مباحث توسعه، به دلیل مجموعه ای عوامل، از جمله شکست برنامه های قبلی توسعه، گسترش توجه به نهادها در تحلیل های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، آگاهی از اهمیت عوامل سیاسی در توسعه کشورها، پی بردن اقتصاددانان به اشتباه بودن برخی فروض نئوکلاسیکی و برخی عوامل دیگر، مانند فروپاشی کمونیسم بوده است. با این حال، همچنان چالش هایی، پیش روی پارادایم مذکور وجود دارد که بحث تغییر نهادی از جمله آنها است و توجه به نظریه های گفتمانی، می تواند برای غلبه بر این چالش مفید باشد.
خلاصه ماشینی:
در واقع، همان طور که رودریک و سایر اندیشمندان معتقد هستند در بسیاری از پژوهشها نشان داده شده است که حکمرانی خوب، اثر مثبتی بر رشد اقتصادی و توسعه دارد، اما دانش اندکی درباره شیوه دستیابی به حکمرانی خوب وجود دارد (Acemoglu, 2008 & Rodrik, 2008).
این مجموعه عبارت از است: 1) فرایندی که بر اساس آن، حاکمان انتخاب میشود، بر آنها نظارت میگردد و تغییر میکنند؛ 2) ظرفیت حکومت برای اینکه سیاستهای درست 4 را به گونهای کارآمد تدوین و اجرا کند؛ 3) احترام شهروندان و مردم به نهادهایی که تعاملات اقتصادی و اجتماعی میان آنها را اداره میکند (Kaufmann, Kraay & Lobaton, 1999: 1) اسم اوغلو 5 (2008) معتقد است که در مباحث رشد و توسعه، واژه حکمرانی بیانگر مجموعهای از نهادها است.
(Chibba, 2009: 79) بالند، موانی و رابینسون (2010) در مقالهای با عنوان "حکمرانی و توسعه" ضمن مرور تعاریف گوناگون بیان کردهاند که هدف آنها از استفاده از واژه حکمرانی، دو چیز است: نخست تفسیری وسیع از پیوندهای میان نهادهای سیاسی جامعه که نه تنها قانون اساسی و نظام انتخاباتی، بلکه سایر عوامل تأثیرگذار بر قدرت سیاسی افراد و گروهها، مانند توانایی حل مشکلات کنش جمعی، استفاده از ارتباطات و حتی سلاح گرم را نیز شامل میشود؛ دوم اینکه، حکمرانی بیانگر اجرای تصمیمهای جمعی نیز است که ظرفیت دولت و توانایی دولت به اجرای منسجم و کارآمد سیاستها و میزان و اثر فساد را شامل میشود (Baland, Moene & Robinson, 2010: 9-10).
New Institutional Economics برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این موضوع ر.