چکیده:
این تحقیق در تلاش است تا مسئله "کلما حکم به العقل حکم به الشرع " را اثبات کند.ازآن جایی که هر دلیل عقلی از دو مقدمه ، یکی صغری و دیگری کبری تشکیل شده است ؛در گام نخست مقدمه صغری، یعنی تحسین و تقبیح عقلی اثبات خواهد شدو سپس به مقدمه کبری که تلازم بین حکم عقل و حکم شرع است ، خواهیم پرداخت . در نهایت جایگاه عقل در نظام حقوقی اسلام و ایران و مصادیق آن مورد بررسی قرارخواهد گرفت .بنابراین ، مباحث مطروحه در این مجموعه ؛ یکی اثبات حسن و قبح عقلی است وآنگاه اثبات ملازمه بین حکم عقل و حکم شرع ، جایگاه عقل در نظام حقوقی اسلام و ایران و مصادیق حکم عقل در آنهااست .
خلاصه ماشینی:
بنابراين ، مباحث مطروحه در اين مجموعه ؛ يکي اثبات حسن و قبح عقلي است وآنگاه اثبات ملازمه بين حکم عقل و حکم شرع ، جايگاه عقل در نظام حقوقي اسلام و ايران و مصاديق حکم عقل در آنهااست .
سؤال اين است که آيا افعال و کردار آدمي بدون اينکه شارع دربارة آنها اظهارنظري کند؛ في حد ذاته داراي ارزش هست و متصف به خوب و بد ميشود؟ پس از پاسخ به اين سؤال ، در بخش بعدي، يعني اثبات ملازمۀ بين حکم عقل و حکم شرع ، اين سؤال مطرح خواهد شد که اگر عقل حکم کند به حسن و قبح کاري، آيا همان عقل حکم ميکند به اينکه لازمۀ اين حکم آن است که شرع هم طبق آن حکم کند يا نه ؟ در واقع آيا "کلما حکم به العقل حکم به الشرع "؟ جايگاه حکم عقل در حقوق چگونه است ؟ در اين مجموعه سعي بر اين است تا به سؤالات مطروحه در کامل ترين شکل پاسخ داده شود.
به عبارت ديگر، آيا عقل پس از ادراک حسن يا قبح فعلي به ملازمه ميان حکم عقلي و حکم شرعي نيز حکم ميکند يا اينکه چنين ملازمه اي وجود ندارد و حکم افعال از نظر شارع صرفا از طريق ورود خطابهاي شارع قابل تحصيل است (صفري ، ١٧٣:١٣٨٢).
نويسنده نيز به پيروي از نظريه غالب ، ملازمه بين حکم عقل و حکم شرع را در هر دو دسته اصول و فروع دين جاري دانسته و معتقد است اگر ما حسن و قبح عقلي را بپذيريم و قائل بر اين عقيده باشيم که شارع يکي از عقلا است پس ملازمه بين تمام احکام شرعي با حکم عقل وجود دارد و نبايد بين اصول و فروع تفاوتي قائل شد.