چکیده:
این مقاله سعی دارد بر اساس اسناد موجود در آرشـیوهای اسـنادی کـشورو تـاریخ شـفاهی (خاطرات ) جمعیت فدائیان اسلام ، بستر ظهور، تحولات و پایگاه اجتماعی آنها را به بحـث گـذارد. فرض مهم این نوشتار آن است که آنها اجتماعی جدید در ایران بودندو نقد اساسی بـه تحـولات فرهنگی رضاشاه و حوزه های علمیه داشتند. اعضای آنها بیشترشاگردان بازاری، برخی از روحانیان سطح خوانده شامل می شدو ارتباط بسیار با شان اجتماعی مهم به نام لوطیان داشتند. متوسط سن ، بیست و یک ساله و از درون هیآت های مذهبی که خاص جامعه ایرانند برخاستند.اسنادو صورت بازجویی های بجا مانده ، امکان ارائه روایتی جدید ازآنها فراهم میکنـد کـه متفـاوت بـا روایـت همدلانه بازماندگان و روایت متنفرانه مستشرقان است .
This essay tries to study the context of rise, establishment, developments and social and class status of Jamiyate Fadaian- Islam on the basis of documents & oral history of them in the Iran’s documentary archives. The main hypothesis of this study is Jamiyate fadaian- Islam was a new community in Iran & has critical criticism to conservatism of Hoze-haye- elmiye & cultural reforms of Reza shah. Members of this community consisted of market shop-boys, young clergymen & loutiha. The average of their age was 21. They rose from hayat-haye-mazhabi (religious associations) & finally were dissolved in them. Their documents & investigation files, make available new narratives that are different from others.
خلاصه ماشینی:
چیستی سنت فکری رادیکالیسم اسلامی در ایران (بررسی موردی : جمعیت فدائیان اسلام ) ابراهیم عباسی استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه شیراز (تاریخ دریافت :٨٨/٤/٢- تاریخ تصویب :٨٨/١٠/١٢) چکیده : این مقاله سعی دارد بر اساس اسناد موجود در آرشـیوهای اسـنادی کـشورو تـاریخ شـفاهی (خاطرات ) جمعیت فدائیان اسلام ، بستر ظهور، تحولات و پایگاه اجتماعی آنها را به بحـث گـذارد.
تحلیـل متون اسنادی و خاطرات جمعیت فدائیان اسلام مشخص میکند که حـضورشان در جغرافیـای ایران ، ویژگیهایی منحصر به فرد به آنها بخشیده و این اجتماع را با وجود شباهت هـای کلـی، متمایز از دیگر گروه های مبتنی بر این سنت فکری در جهان اسلام کرده است .
حسین طباطبایی قمی روحانی پرتحرک حوزه خراسان که از سال ١٣١٤ به کربلا تبعید شده بود، در پنجم تیر ماه ١٣٢٢ طی تلگرافی به نخست وزیر علی سهیلی از «اعلیحضرت تقاضا کرد تا با صدور اعلامیه رسمی به جمیع کشور که احدی حق منع نداشته باشد از زنهایی که با حجاب هستند، ارجاع جمع موقوفات ، خاصه اوقاف مدارس دینیه به مصارف مقرر آن ، دستورات دینی از برای مدارس جدیده که دروس شرعی داشته و نماز در مدرسه بخوانند و مختلط از دختر و پسر نباشند و ورود دولت در مذاکرات با سعودیه راجع به استجازه بناء بقاء مطهره بقیع و اصلاح ارزاق عمومی در جمیع کشور اجرا کند»(منظورالاجداد،١٣٧٩، سند شماره ٣١ ،ص ٢٦٩).
نواب که همواره به تلاش های خود در نجف ادامه می داد در مجلس ختم آیت الله اصفهانی که با حضور هیأت ایرانی در نجف برگزار شده بود به دستگیری اعضای جمعیت فدائیان اسلام اعتراض کرد.