چکیده:
سماع یکی از آداب پرشور صوفیان است که از سده سوم در میان آنان رواج داشته و دامنه وسیعی از ادبیات عرفانی را به خود اختصاص داده است. ادبیات عرفانی صوفیان افزون بر ترسیم صحنه های گوناگون برپایی سماع، حاوی نکات فراوانی پیرامون ابعاد مختلف جهان شناسی، معرفت شناسی، روان شناسی، رفتار شناسی و زیبایی شناسی است. موسیقی و نغمه های عارفانه، حرکت و چرخ زدن، پایکوبی و دست افشانی، و خرقه انداختن، اجزا و عناصر اصلی سماع را تشکیل می دهند. با توجه به اصالت و اهمیت خداشناسی و جهان شناسی در عرفان و تجربه-های عرفانی، این مقاله در پی توجیه و تبیین ابعاد جهان شناختی سماع و نمادهای آن است.
خلاصه ماشینی:
"جامیمیگوید: {Sهمه ذرات جهان در رقصند#رو نهاده به کمال از نقصندS}و نیز مولوی: {Sدر هوای عشق حق رقصان شوند#همچو قرص بدر بینقصان شوندS}(دفتر اول:بیت 1347) یا: {Sحرمت ذات و صفات پاک او#که بود گردون گریبان چاک اوS}در کتاب مصباح الهدایه امامخمینی نیز چنین آمده است: حقیقت خلافت و ولایت،در مقام ظهورشان در صورتهای اسماء و صفات وانعکاس نور آنها در آینههای تعینات،هیئت کروی دارند که بعضی بر بعضیدیگر محیط است،لیکن این امر در کرات الهی و روحانی،برعکس کرات حسیاست که در کرات حسی محیط دایره بر مرکز احاطه دارد،ولی در کرات الهی وروحانی،مرکز به محیط احاطه دارد،بلکه محیط در آنها به یک اعتبار عینمرکزشان میباشد...
ابوالمفاخر باخرزی نیز از قول شیخ شهاب الدین سهروردی دربارۀ حقیقت سماع چنین گفتهاست: قوال چون نغمات متناسب که مظهر اسرار الهی است آغاز کند،و احوال در نفوسمستمعان در سیر آید و سلطان وجد که طالب وجود است بر نفوس تحکم آغازکند و ارواحی که مشتاق ملأ اعلی و مافوقهااند،هریک بنا بر قوت و مقام فود درمقامات و منازل شوق و محبت و وجدان و خوف یا رجا،در اضطراب آیند وهیاکل و ابدان از حرکت و تشوق ارواح به ضرورت در حرکت و دور آیند(مایلهروی،1372:328).
{Sیار ما چون سازد آغاز سماع#قدسیان در عرش دستافشانی کنندS}(حافظ) {Sمطربانش از درون دف میزنند#بحرها در شورشان کف میزنند#تو نبینی،لیک بهر گوششان#برگها بر شاخها هم کفزنان#تو نبینی برگها را کف زدن#گوش دل باید نه این گوش بدنS}(مولوی دفتر سوم:98-100) قوال و نغمه و موسیقی در سماع قوال و موسیقی در سماع،درواقع همان خوانندگی و طربانگیزی نغمۀ الهی است که جانها رابرمیافروزد،آرامش را از سالک میگیرد و او را به وجد میآورد و وجود حقیقی مییابد."