چکیده:
زمینه: افراد وابسته به مواد ممکن است روزانه با فشارهای روانی مختلفی رو به رو شوند، ناتوانی در رویارویی با این عوامل استرس زا منجر به کاهش کیفیت زندگی می شود که این موضوع به نوبه خود پایه گسترش و روی آوردن به مصرف مواد است.
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی درمان مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ارتقاء کیفیت زندگی مردان وابسته به مواد انجام شده است.
روش پژوهش: در یک طرح آزمایشی، 30 نفر از افراد وابسته به موادی که در مرکز اجتماع درمان مدار شهر اصفهان مقیم بودند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) بررسی شدند، گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری قرار گرفتند و گروه گواه درمان خاصی دریافت نکردند. همه شرکت کنندگان در پژوهش در آغاز، پایان و سه ماه پس از پایان درمان، پرسش نامه کیفیت زندگی (SF-36) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها، روش های آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس به کار برده شد.
یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که در دو گروه از نظر ارتقاء کیفیت زندگی تفاوت معنی داری وجود دارد و گروه آزمایش هم در مرحله پس آزمون و هم در مرحله پیگیری نمرات بالاتری در کیفیت زندگی کسب کرده بودند (005/ 0>P).
نتیجه گیری: با توجه به یافته های فوق می توان چنین نتیجه گرفت که درمان مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر ارتقاء کیفیت زندگی مردان وابسته به مواد موثر است.
The addicts experience various forms of mental stress in their daily lives. Inability to handle the stress reduces their quality of life and thus increases their dependence on drug.
The present article seeks to study the effectiveness of cognitive-behavioral stress management therapy in improving the male addict's quality of life.
In a pilot study، 30 male addicts in a rehabilitation center in Isfahan were selected through random sampling to represent the experimental group (15 patients) and control group (15 patients). The experimental group received ten 90-minute sessions of cognitive-behavioral stress management therapy while the control group received no treatment. All the patients completed the SF-36 questionnaire at the beginning of the study، at its end and 3 months after its completion. The data were analyzed using the descriptive statistics and analysis of covariance.
The results of the covariance analysis demonstrated a significant difference between the two groups regarding the improvement of the quality of life. The experimental group received higher scores in both the post-test and follow-up test (p<005).
The cognitive-behavioral stress management therapy has a significant impact on improving the male addicts' quality of life.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به مطالب ذکر شده در بالا و همچنین کمبود منابع پژوهشی در زمینه مداخلات رواندرمانی مرتبط با وابستگی به مواد،پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این سؤال است که آیا برنامه درمانی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری میتواند منجر به ارتقاء کیفیت زندگی افراد وابسته به مواد شود؟ وابستگی به مواد{o2o}نوعی الگوی ناسازگارانه مصرف مواد است که با مجموعهای از نشانههای شناختی،رفتاری و فیزیولوژیکی ظرف دورهی 12 ماهه آشکار میشود که مصرف مواد آن را ایجاد میکند(هالجین و کراس ویبتورن،2003؛ترجمه سید محمدی،1385).
در این پژوهش دو فرضیه زیر مورد بررسی قرار گرفتند: 1-برنامه درمانی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ارتقاء کیفیت زندگی مردان وابسته به مواد مؤثر میباشد.
با توجه به چشمگیر بودن میزان این تأثیر(38 درصد)میتوان نتیجه گرفت که مداخله مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری به طور معناداری در ارتقاء کیفیت زندگی مردان وابسته به مواد مؤثر بوده است.
همچنین الگوی نادرست رفتاری و برداشت نادرست شناختی،از عوامل خطر برای کاربرد نابجای مواد به عنوان یک روش آرامشبخش است، بنابراین امروره روش درمانی و اصلاح رفتار که برای این افراد توصیه میشود روشهای آموزش مبتنی بر حل مسئله است تا آنها به جای شیوه پیشین خود که مصرف مواد است،&%00815NRMG008G% روشها و شیوههای کارامدتر را بیاموزند و جایگزین واکنشهای کلیشهای(مصرف مواد) نمایند(مارلات و گوردون،1985).
با توجه به میزان این تأثیر(26 درصد)میتوان نتیجه گرفت که اثربخشی مداخله مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری به طور معناداری در ارتقاء کیفیت زندگی مردان وابسته به مواد در مرحله پیگیری ثبات دارد."