چکیده:
در این مطالعه میزان تغییرات در مصرف اقلام خوراکی با تغییر جهت الگوی غذایی فعلی به سمت الگوهای غذایی مبتنی بر توصیه های سازمان بهداشت جهانی (WHO) ، صندوق جهانی تحقیقات سرطان (WCRF) و الگوی مدیترانه ای تعیین شد. سپس براساس روش منگلی و همکاران (2010)، با تلفیق سیستم تقاضای خانوار در الگوی داده – ستانده قیمتی لئونتیف، آثار جانشینی و درآمدی تغییرات الگوی غذایی بر الگوی مصرف، بررسی و تحلیل شد. براساس نتایج، امکان تغییر در مقادیر مصرف برخی مواد خوراکی مانند دانه های روغنی، ماهی و فراورده های حاصل از آبزیان، گوشت قرمز و فراورده های گوشتی و تولیدات لبنی به میزان بیش از 10 درصد مقادیر کنونی در نتیجه تغییرات الگوی غذایی وجود دارد. همچنین ارزش افزوده نهاده های اولیه این مواد خوراکی در نتیجه تغییرات الگوی غذایی افزایش می یابد. قیمتهای پایه و خریدار بیشتر کالاها و خدمات نیز در نتیجه افزایش ارزش افزوده اقلام خوراکی بیان شده افزایش می یابند. متوسط افزایش شاخص قیمت گروه های اصلی کالاها و خدمات بین 01/0 تا 96/1 درصد در نوسان بوده است. تغییرات الگوی غذایی باعث افزایش سهم گروه های خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات و حمل ونقل و ارتباطات و کاهش سهم سایر گروه ها در بودجه خانوار می شود. با توجه به اینکه بیش از 30 درصد مخارج خانوارها به گروه خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات اختصاص یافته است، افزایش سهم این گروه و کاهش سهم سایر گروه ها می تواند باعث کاهش بیشتر بودجه تخصیص داده شده خانوارها به موارد تفریحی، فرهنگی، بهداشتی و درمانی شود و این می تواند تغییری نامطلوب در الگوی مصرف باشد. با توجه به غالب بودن اثر بودجه ای بر اثر قیمتی و وجود رابطه مکمل بین گروه های مخارج، می توان چنین استنباط کرد که با تغییر الگوی مصرف در صورتی که با افزایش درآمد و بودجه خانوار همراه باشد، این اثر نامطلوب جبران شود. در شرایط کنونی به منظور بهره برداری از منافع گذر تغذیه ای توصیه می شود که به صورت مستقیم و با سازماندهی موسسات تغذیه ای و معرفی الگوهای غذایی مناسب و غیرمستقیم، با استفاده از ابزارهایی مانند مالیاتها و بیمه، در جهت بهبود الگوی خوراکی سالم و پایدار برنامه ریزی شود.